هرچی تودلته بریز بیرون۶

[خانوم]

%(#ff0000)[دلق] من و %(#ff0000)[خرقه] من از تو دریغی نبود

و آنک ز %(#004dff)[سلطان] رسدم نیم مرا نیم تو را

[amirh_hmyf]

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است

دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است

روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی ست که اندر قدم راهروان است

[خانوم]

من خمشم %(#ff0000)[خسته] گلو عارف گوینده بگو:)

زانک تو %(#37ffff)[داود] دمی من چو کهم رفته ز جا:)

[Rosa]

ما بی تو خسته ایم
تو بی ما چگونه ای ؟...
مولانا

[Sharllot]

دلت را خانه ما كن ، مصفا كردنش با من

به ما درد دل افشا كن ، مداوا كردنش با من

اگر گم كرده ای ای دل ، كليد استجابت را

بيا يك لحظه با ما باش ،‌ پيدا كردنش با من

بيفشان قطره اشكی ، كه من هستم خريدارش

بياور قطر های اخلاص ، دريا كردنش با من

اگر درها به رويت بسته شد ، دل بر مكن ، بازآ

درِ اين خانه دق الباب كن ، وا كردنش با من

به من گو حاجت خود را ، ‌اجابت می كنم آنی

طلب كن آنچه می خواهی ، مهيا كردنش با من

بيا قبل از وقوع مرگ ، روشن كن حسابت را

بياور نيك و بد را ، جمع و منها كردنش با من

چو خوردی روزی امروز ما را ، شكر نعمت كن

غم فردا مخور ، تأمين فردا كردنش با من

به قران ، آيه رحمت ، فراوان است ای انسان

بخوان اين آيه را ، تفسير و معنا كردنش با من .

اگر عمرب گنه كردی ، مشو نوميد از رحمت

تو نام توبه را بنويس ،‌ امضا كردنش با من

[m2020]

هزار الله و اکبر و جمالد
وو کسه که تو و بانه گیر کردیه خالت
پروبالم شکانیده ،خراوه روزگارم
خدا خوی بشکنیدن پروبالت

[sandiiii]

در نامه‌اش پرسیده بود بى من خوشبختى؟

دردم تازه شد!

بال و پرم را چیده بود و از پرواز مى‌پرسید..!

[sheyda.fkh]

ای جان و ای دو دیده بینا چگونه‌ای
وی رشک ماه و گنبد مینا چگونه‌ای
ای ما و صد چو ما ز پی تو خراب و مست
ما بی‌تو خسته‌ایم تو بی‌ما چگونه‌ای...

[dlrm]

که گر هم بدین نوع باشد فراق
به کوی تو آرد صبا گرد من

| امیر خسرو دهلوی |

[dlrm]

ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
نامور شد هر که شد رسوای دل

| رهی معیری |

[dlrm]

دردیده چه کار آید این اشک چو بارانم
بردیده اگر جانا سروی چو تو ننشانم

| امیرخسرو دهلوی |

[sheyda.fkh]

جانی و دلی
ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی
از آنی همه من
من نیست شدم در تو
از آنم همه تو...

[sandiiii]

من برای آنکه
چیزی از خود به تو بفهمانم،
جز %(#009900)[چشــم] هایم
چیزی ندارم..!
#شاملو

[sheyda.fkh]

شده در اوج جوانی
با همین ظاهر شاد
تا گلو پیر کسی باشی
و قسمت نشود !؟

[Dr.agon]

پا به پای ستاره‌ها بنشین، دست در دست آسمان بگذار

گاه‌گاهی هوایی خود باش، خاک را بهر خاکیان بگذار...

[kimia_es_afshar]

پيش آي دمي جانم ، زين بيش مرنجانم

اي دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم

[sandiiii]

[sandiiii]

آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است

%(#ff0000)[دل] به یک لحظۀ کوتاه به هم می ریزد

«فاضل نظری»

[sandiiii]

اندر دل من درون و بیرون همه اوست
اندر تن من، جان و رگ و خون همه اوست
اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد؟
بی‌چون باشد وجود من، چون همه اوست

|مولانا|
%(#0010f0)[#خــدا]

[sandiiii]

توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟

|پروانه حسینی|