-
@amirhossein-hf
تا تو نگاه میکنی , کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو , این چه نگاه کردن استنوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh تویی رزاق هر پیدا و پنهان
تویی خلاق هر دانا و نادان -
@sheyda-fkh تویی رزاق هر پیدا و پنهان
تویی خلاق هر دانا و ناداننوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@amirhossein-hf
نه رازش می توانم گفت با کس
نه کس را می توانم دید با وی -
نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
dlrm
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفت -
نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
dlrm
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفتنوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh
تورا پرواز بس زود است و دشوار
ز نو کاران که خواهد کار بسیار؟ -
نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
dlrm
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن -
dlrm
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کننوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh نشاط جوانی ز پیران مجوی
که آب رفته باز نیاید به جوی -
@sheyda-fkh نشاط جوانی ز پیران مجوی
که آب رفته باز نیاید به جوینوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@amirhossein-hf
یار مرا می نهلد تا ک بخارم سر خود
هیکل یارم ک مرا می فشرد در بر خود -
نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
dlrm دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری -
dlrm دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار ندارینوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@amirhossein-hf
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی اخر امد دوستداران را چه شد؟ -
نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
dlrm دلي كز معرفت نور و صفا ديد
به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد -
نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۸ آخرین ویرایش توسط sheyda.fkh انجام شده
dlrm @amirhossein-hf
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدن -
dlrm @amirhossein-hf
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدننوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh
با د تموم میشه
زدنددوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود -
dlrm @amirhossein-hf
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدننوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب امدی
امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ -
@sheyda-fkh نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب امدی
امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@amirhossein-hf
الا یا ایها الساقی ز می پرساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را -
@sheyda-fkh
با د تموم میشه
زدنددوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بودنوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهdlrm دی و امروز تو مرا گیج نمودی ای دلی
چه کنم که به تو چیزی نتوان گفت -
dlrm دی و امروز تو مرا گیج نمودی ای دلی
چه کنم که به تو چیزی نتوان گفتنوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@amirhossein-hf
تو را توش هنر می باید اندوخت
حدیث زندگی می باید آموخت -
نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
dlrm توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود -
dlrm توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بودنوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۴۲ آخرین ویرایش توسط sheyda.fkh انجام شده@amirhossein-hf
دی تبر برداشتم بر سر زدم من
چو ندارم سرعتی در تایپ اشعار :| -
@amirhossein-hf
دی تبر برداشتم بر سر زدم من
چو ندارم سرعتی در تایپ اشعار :|نوشتهشده در ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۹:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشنم