-
mahla bpz
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تایار ک خواهد و میلش ب ک باشدنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
دیشب گره زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی -
zeinab dehghani
دیشب گره زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی -
zeinab dehghani
دیشب گره زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایینوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz یار آن باشد ک گیرد دست یار در پریشان حالی و درماندگی
-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد -
mahla bpz یار آن باشد ک گیرد دست یار در پریشان حالی و درماندگی
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
یکی روبهی دید بی دستو پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای -
zeinab dehghani
یکی روبهی دید بی دستو پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتم -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand
تا لبت گفته به من سر سخندانی را
کرده سلطان سخن سنج قبول سخنم -
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتم -
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتمنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz در " مشاعره " گفته است:
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتمهرکه سودای تو دارد چه غم از هردوجهانش
نگران تو چه اندیشه وبیم از دگرانش -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است -
mahla bpz در " مشاعره " گفته است:
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتمهرکه سودای تو دارد چه غم از هردوجهانش
نگران تو چه اندیشه وبیم از دگرانشنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mitra-ism-rahmani
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است دراین شب که دوستان بینی -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mitra-ism-rahmani
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باشکه گناه دگری برتو نخواهند نوشت
-
@mitra-ism-rahmani
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است دراین شب که دوستان بینی -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mitra-ism-rahmani
مارا به رندی افسانه کردند
پیران جاهل شیخان گمراه -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mitra-ism-rahmani
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر ان درختی رو که او گلهای تر دارد -
@mitra-ism-rahmani
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر ان درختی رو که او گلهای تر دارد -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mitra-ism-rahmani یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد