-
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمش -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمشنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:) -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمشنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمششهزاده بی عشق، برده ای دیگر از یادم
همچو افسانه ای آخر میرسی تو به دادم
شهزاده بی عشق، چشم به راه تو میمانم
درد دوری نشست آخر بی تو بر استخوانم -
@miss-joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:)نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:)شانه کمتر زن که ترسم تارِ زلفت بشکند
تارِ زلف توست اما رشته جانِ من است :)) -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:)شانه کمتر زن که ترسم تارِ زلفت بشکند
تارِ زلف توست اما رشته جانِ من است :))نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمش -
@miss-joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمشنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۷ آخرین ویرایش توسط Miss.Joker انجام شدهKosar A003 در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمششمع را سر تا به پا ميسوزد و پروانه را پر
اتش عشق است و هر کس را به استعداد گيرد:/
فعلني :| شبتون بخير -
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمششهزاده بی عشق، برده ای دیگر از یادم
همچو افسانه ای آخر میرسی تو به دادم
شهزاده بی عشق، چشم به راه تو میمانم
درد دوری نشست آخر بی تو بر استخوانمنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH
مکافات شکفتن نیست آسان عاقبت دیدی
که چون گل زین گلستان رفتم و خونین کفن رفتم -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمششمع را سر تا به پا ميسوزد و پروانه را پر
اتش عشق است و هر کس را به استعداد گيرد:/
فعلني :| شبتون بخيرنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
در عشق او گر صادقی باید بسوزی خویشتن
در شعله عشقش دلا،پروانه شو پروانه شو -
@miss-joker
در عشق او گر صادقی باید بسوزی خویشتن
در شعله عشقش دلا،پروانه شو پروانه شونوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 وقت رفتن گر روم با آتش عشقت به خاک/روز محشر در برم بینی دل خونین کباب
-
Kosar A003 وقت رفتن گر روم با آتش عشقت به خاک/روز محشر در برم بینی دل خونین کباب
نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany بسکه بر ناله دل گوش ندادی آخر
هم دل از ناله و هم ناله ز تاثیر افتاد -
parisa khany بسکه بر ناله دل گوش ندادی آخر
هم دل از ناله و هم ناله ز تاثیر افتادنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 در دیده مجنون همه جا صورت لیلی است/در چشم محبان همه معنی حبیب است
-
Kosar A003 در دیده مجنون همه جا صورت لیلی است/در چشم محبان همه معنی حبیب است
نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany
تو ای پروانه عاشق،تلاش خود به آتش کن
که من از گرمی پروانه میسوزم پر خود را -
parisa khany
تو ای پروانه عاشق،تلاش خود به آتش کن
که من از گرمی پروانه میسوزم پر خود رانوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 آمد به زبان حال در گوشم گفت/دریاب که عمر رفته را نتوان یافت
-
Kosar A003 آمد به زبان حال در گوشم گفت/دریاب که عمر رفته را نتوان یافت
نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany
تکیه بر صبر و توان کم کن که در میدان عشق
آن زپا افتادهای،وین ناتوانی بیش نیست -
parisa khany
تکیه بر صبر و توان کم کن که در میدان عشق
آن زپا افتادهای،وین ناتوانی بیش نیستنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 تو آن نیی که توانی که خستگان بلا را/به کام دل برسانی و جان به لب نرسانی
-
Kosar A003 تو آن نیی که توانی که خستگان بلا را/به کام دل برسانی و جان به لب نرسانی
نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط Kosar A003 انجام شدهparisa khany
یا که غبار پات را نور دو دیده میکنم
یا به دو دیده مینهم پای تو نور دیده را -
parisa khany
یا که غبار پات را نور دو دیده میکنم
یا به دو دیده مینهم پای تو نور دیده رانوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 آتش عشق است کاندر نی فتاد/جوشش عشق است کاندر می فتاد
-
Kosar A003 آتش عشق است کاندر نی فتاد/جوشش عشق است کاندر می فتاد
نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany دیشب دل پریشم تا صبح ناله میکرد
گاهی ز دست زلفش گاهی ز دست شانه -
parisa khany دیشب دل پریشم تا صبح ناله میکرد
گاهی ز دست زلفش گاهی ز دست شانهنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 هر چه می خواهی بکن بر من رواست/بی نصیبم ز آن لب شیرین نکن
ملت منظور ندارماااااا چیز دیگه به ذهنم نرسید، -
Kosar A003 هر چه می خواهی بکن بر من رواست/بی نصیبم ز آن لب شیرین نکن
ملت منظور ندارماااااا چیز دیگه به ذهنم نرسید،نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط Kosar A003 انجام شدهparisa khany نازک اندامی بود امشب در آغوشم رهی
همچو نیلوفر بشاخ نسترن پیچیدهام
منم خاسدم مث خودت بجوابم
من دیگ برم فعلن:)