-
@ghazal-dalvand
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود ان شاهد هر جایینوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz
یوسف گم گشته باز آید ب کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور -
mahla bpz
دم ب دم سوخت اسیری ک شکیبا نبود
در ب در گشت اسیری ک توکل نکندنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به دای رفتم و چندی به سر شدم -
zeinab dehghani دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ghazal-dalvand
در این عالم دلی بی غم نباشد
اگر باشد بنی آدم نباشد -
zeinab dehghani
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به دای رفتم و چندی به سر شدم -
mahla bpz
یوسف گم گشته باز آید ب کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخورنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
راهی بزن که آهی بر ساز ان توان زد
شعری بخوان که با ان رطل گران توان زد -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand
مرا رخسار او ماه است و خورشید
مرا دیدار او کام است و امید -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو -
zeinab dehghani
راهی بزن که آهی بر ساز ان توان زد
شعری بخوان که با ان رطل گران توان زدنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تایار ک خواهد و میلش ب ک باشد -
@ghazal-dalvand
مرا رخسار او ماه است و خورشید
مرا دیدار او کام است و امیدنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا -
mahla bpz
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تایار ک خواهد و میلش ب ک باشدنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
-
mahla bpz
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تایار ک خواهد و میلش ب ک باشدنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
دیشب گره زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی -
zeinab dehghani
دیشب گره زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی -
zeinab dehghani
دیشب گره زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایینوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz یار آن باشد ک گیرد دست یار در پریشان حالی و درماندگی
-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد -
mahla bpz یار آن باشد ک گیرد دست یار در پریشان حالی و درماندگی
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
یکی روبهی دید بی دستو پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای -
zeinab dehghani
یکی روبهی دید بی دستو پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتم -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand
تا لبت گفته به من سر سخندانی را
کرده سلطان سخن سنج قبول سخنم -
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتم -
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتمنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz در " مشاعره " گفته است:
@ghazal-dalvand تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
این با ه دیگه گفتمهرکه سودای تو دارد چه غم از هردوجهانش
نگران تو چه اندیشه وبیم از دگرانش