هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
یا رب توبه چرا شکستم
وز لقمه دهان چرا نبستم
گر وسوسه کرد گرد پیچم
در پیچش او چرا نشستم
آخر دیدم به عقل موضع
صد بار و هزار بار رستم
از بندگی خدا ملولم
زیرا که به جان گلوپرستم
خود من جعل المهوم هما
از لفظ رسول خوانده استم
چون بر دل من نشسته دودی
چون زود چو گرد برنجستم
اینها که نبشتم از ندامت
آن وقت نبشته بود دستم
-
نوشتهشده در ۳ بهمن ۱۴۰۳، ۲۲:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدا آخرش یه روز تو عزیزمو به من میرسونه
-
مثل کشتی زیر دریا نه میمونم نه میمیرم...
-
فقط منم بی حوصله شدم
-
بعضی شبا هم این شکلین که دلت میخواد صبح که از خواب بیدار شدی بفهمی هر چی دیروز دیدی و شنیدی فقط یه خواب بوده...
-
@AmirBarsam همیشه اسمت رو که میبینم یاد یکی از بچه های خیلی خیلی قدیمی انجمن میفتم
-
حالا شده تودلی۶
ی زمانی تودلی۳ یا ۲ بود ک اینجا بودم وچقدر بودن اینجا رو دوست داشتم
چقدر از تودلی هام میگفتم
نقطه امن جهانم بود تو دلی
اما حالا.... -
وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿۱۳﴾و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ايم و روز قيامت براى او نامه اى كه آن را گشاده مى بيند بيرون مى آوريم (۱۳)
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿۱۴﴾
نامه ات را بخوان كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى (۱۴)امام صادق عليه السلام مىفرمايد: انسان، اعمال خويش را در پروندهى خود چنان واضح مىبيند كه گويى همان ساعت آن را مرتكب شده است.
-
دیروز نی نی واکسن زده و امشب اولین شب بعد واکسنشه
من نمیدونم چرا این قضیه برام عادی نمیشه
البته خودمم دوست ندارم برام عادی شه
دیروز از همیشه نگاهش مظلوم تر بود چند بار میخواستم بشیم گریهولی خب کار پیش اومد نشد
خوابم نمیبرهمیدونم فردا پوستم کنده میشه ولی خب مهم اینه که من خوابم نمیبره
جالب تر اینه که قرار بود یک ساعت پیش شیفتمو تحویل بدم چون خونه بابام اینام و چون میزان نگرانی منو دیدن قرار شد تا صبح شیفتی بیدار بمونیم
ولی من خوابم نبرد و گفتم بذارم بقیه بخوابن فعلا🥲
نمیدونم یه روزی اینجا رو میبینه یا نه
ولی من با همه سختیهاش عاااااشقشم.
#تودلی -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده
خدایا
خدیاا خودت کمکم کن لطفا
من در توانم نیست
🥺 -
نوشتهشده در ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۵:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Mery-Sh این یوزرنیم الانم حاصل یه تغییر بزرگه و راضی ام ازش
-
حالا شده تودلی۶
ی زمانی تودلی۳ یا ۲ بود ک اینجا بودم وچقدر بودن اینجا رو دوست داشتم
چقدر از تودلی هام میگفتم
نقطه امن جهانم بود تو دلی
اما حالا....نوشتهشده در ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mery-Sh جسارتا شما همون @MaryaM-_-sh هستید؟
-
مثلا هربار که شیرینی مربایی میخورم یاد سانیا میوفتم
یا وقتی بحث شمال و انیمه و کره میشه یاد پرنیان میوفتم
و با معرفت یاد آریانا و یا حتی با دیدن خونه ییلاقیا
ari_14
و بیمارستان تهران یاد آفیسر میوفتم، تو فکرش بود اونموقع بیاد ببینمش
officer k
با قم و کلاوس و دیمن و استفن یاد مریم میوفتم
Blue28
با فکر به روزای سختم یاد احوال پرسیای همیشگی دیجی میوفتم
@AmirBarsam
با سلام کردنم یا آکوآ میوفتم
Aqua
با رادیولوژی یاد سارا میوفتم
Sara_R
یا با سفرای سه نفر یاد مهرسا میوفتم
Mehrsa 14
با اینکه بهم یادآوری بشه خودمو دوست داشته باشم یاد سارا میوفتم
سارا M 0
با اصفهان و بیدار موندنامون نا نصف شب یاد معصومه میوفتم
@Masoumeh-sh
با پادکستا و صدای خوب یاد نسترن میوفتم
پرستو بابایی
با رنج کشیدن و مقاومت کردن یاد نرگس میوفتم
Narges_
با نوشتن و خوندنم یاد دانیال میوفتم
@danial-hosseiny
یا با استیکر حرف زدنای جهاد
jahad_121
متنای حال خوب کنه راضیه:)
razie_
و همه و همتون که بهم حس خوبی منتقل کردین که الان تو ذهنم نیست و تو گذر زمان یادش میوفتم:) -
میدونی از کجا میشه فهمید خدا دوسِت نداره؟
اینکه همه چی اوکیه ولی بازم تپش قلب داری.
هیچ مشکلی نداری ولی بازم استرس داری. -
نوشتهشده در ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۶:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
میدونی از کجا میشه فهمید خدا دوسِت نداره؟
اینکه همه چی اوکیه ولی بازم تپش قلب داری.
هیچ مشکلی نداری ولی بازم استرس داری. -
نوشتهشده در ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۶:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یاد بگیریم همه چیز رو به خدا ربط ندیم
-
دیروز نی نی واکسن زده و امشب اولین شب بعد واکسنشه
من نمیدونم چرا این قضیه برام عادی نمیشه
البته خودمم دوست ندارم برام عادی شه
دیروز از همیشه نگاهش مظلوم تر بود چند بار میخواستم بشیم گریهولی خب کار پیش اومد نشد
خوابم نمیبرهمیدونم فردا پوستم کنده میشه ولی خب مهم اینه که من خوابم نمیبره
جالب تر اینه که قرار بود یک ساعت پیش شیفتمو تحویل بدم چون خونه بابام اینام و چون میزان نگرانی منو دیدن قرار شد تا صبح شیفتی بیدار بمونیم
ولی من خوابم نبرد و گفتم بذارم بقیه بخوابن فعلا🥲
نمیدونم یه روزی اینجا رو میبینه یا نه
ولی من با همه سختیهاش عاااااشقشم.
#تودلینوشتهشده در ۴ بهمن ۱۴۰۳، ۶:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپیروز در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
چند بار میخواستم بشیم گریه
ولی خب کار پیش اومد نشد
وقتی مامانی و وقت نداری گریه کنی: