هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
-
خوابگاه بد بده
الان ترم یکیا رو با هم بندازن که بهتره
اذیت نمیشه ادم حداقل
چرا باید با اونی که ۲۳ سالشه تو یه تخت باشیمYounesam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
چرا باید با اونی که ۲۳ سالشه تو یه تخت باشیم
تو خوابگاه ما اگه همرشته باشیم، با هم خوبیم فارغ از سن
ولی خدا نکنه رشتههامون فرق کنه
الان منم ۲۰ سالمه، یکی از هماتاقیام ۱۷ ولی من خیلی دختر خوبیاَم -
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم میخواست اونجا بودم
من دوباره دلتنگ شدم هنوز یک ماهم نشده -
البته الان تنهام، هیچکس نیست تو اتاقم :(((((
-
نقطه
سلام خانوم وقتتون بخیر
ببخشید یه سوال
پشت موندید یا رفتید دانشگاه؟ -
Michael Vey اینجا همرشتهای هارو با هم میندازن، حرف زدی ببینی قبول میکنن یا نه؟ بعد پرنیا یکم شل کن دیگه و قاطع و محکم باش. اصلن تسلیم کاراشون نشو چرا توعم مثل اونا وسایلشونو نریختی از تخت پایین؟
آهااا اینجا تو یکی از اتاقا ساعت ۷/۵ نمیدونم چهخبر بود، تولد بود فک کنم دست میزدن و جیغ و اینا من داشتم شام درست میکردم تو آشپزخونه بعد چند نفر با جیغ و دست و هورا اومدن تو گفتن وا تو چرا دست نمیزنی. من بیچارهم پوکر فیس
گفت ترم اولی؟ گفتم آره بعدم گفتن اوووو با خنده بعدشم گفتن معلومه از این خرخون نچسبایی، حالا چه رشتهای؟ بعدم گفتن این همه راه کوبیدی اومدی برای پرستاری؟ (خودشون چی بودن؟ صنایع غذایی)
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMaaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Michael Vey اینجا همرشتهای هارو با هم میندازن، حرف زدی ببینی قبول میکنن یا نه؟
واقعا اینجوری خیلی بهتره
یا بیا هم رشته ایارو باهم بندازن
یا لااقل هم ورودیارو!
بابا چ کاریه من بدبختو انداختین وسط ی مشت ترم بالایی بدجنسبعد پرنیا یکم شل کن دیگه و قاطع و محکم باش. اصلن تسلیم کاراشون نشو چرا توعم مثل اونا وسایلشونو نریختی از تخت پایین؟
اونی ک با من ورودی جدید بود ولی مامایی اینکارو کرد... بعدش رفت بیرون با مامانش. اینا هر چی فحش بود پشت سرش بهش دادن.. اونم جلوی من و مامانم!
که اره بیشعورو نگاه وسیلمونو گذاشته پایین!
نگا نگا انگار جهاز اورده!آهااا اینجا تو یکی از اتاقا ساعت ۷/۵ نمیدونم چهخبر بود، تولد بود فک کنم دست میزدن و جیغ و اینا من داشتم شام درست میکردم تو آشپزخونه بعد چند نفر با جیغ و دست و هورا اومدن تو گفتن وا تو چرا دست نمیزنی. من بیچارهم پوکر فیس
گفت ترم اولی؟ گفتم آره بعدم گفتن اوووو با خنده بعدشم گفتن معلومه از این خرخون نچسبایی، حالا چه رشتهای؟ بعدم گفتن این همه راه کوبیدی اومدی برای پرستاری؟ (خودشون چی بودن؟ صنایع غذایی)
وا
چ آشغالحالا من برعکس تو راهروها و اشپزخونه خوابگاه چن تا دانشجورو دیدم خیلی مهربون بودن... سوالامونو جواب میدادن.. سلام میکردن خوشامد میگفتن
هعییی -
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حالا مامانم موقع برگشت این وسط میگفت اهاا دیدی؟ هی گرگان گرگان میکردی؟ بیا اینم گرگان
اقااا من ک بابل ساریو بالاتر زدم قبول نشدم مگه من رفتم پارتی بازی کردم گفتم منو بزارین گرگان ک سرم غر میزنییی
-
Michael Vey امیدوارم براتون یه جای خوب بهتون بدن
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهYounesam امیدوارممم
-
Younesam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
چرا باید با اونی که ۲۳ سالشه تو یه تخت باشیم
تو خوابگاه ما اگه همرشته باشیم، با هم خوبیم فارغ از سن
ولی خدا نکنه رشتههامون فرق کنه
الان منم ۲۰ سالمه، یکی از هماتاقیام ۱۷ ولی من خیلی دختر خوبیاَم -
Michael Vey لعنت بهشون واقعاً
اتاقتو عوض کردی؟نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAqua ن مسئول روانیش رفته بود
باز فردا ۴ صبح باید پاشیم زود بریم گرگان تا ببینیم عوضش میکنن یا نه -
Michael Vey لعنت بهشون چقد خودخواه
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAqua :>>>>>
-
حالا مامانم موقع برگشت این وسط میگفت اهاا دیدی؟ هی گرگان گرگان میکردی؟ بیا اینم گرگان
اقااا من ک بابل ساریو بالاتر زدم قبول نشدم مگه من رفتم پارتی بازی کردم گفتم منو بزارین گرگان ک سرم غر میزنییی
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey دست مامانتو بگیر ببرش النگدره یه پیاده روی بزنین
بعد میگه ارزششو داشت -
Michael Vey عوض میکنن برات
والا من فکر میکردم دخترا با هم زودتر اوکی میشن کهنوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهYounesam منم فکر نمیکردم گیر همچین هیولاهایی بیفتم...
هیچ جوره فکککرشم نمیکردم! -
حالا مامانم موقع برگشت این وسط میگفت اهاا دیدی؟ هی گرگان گرگان میکردی؟ بیا اینم گرگان
اقااا من ک بابل ساریو بالاتر زدم قبول نشدم مگه من رفتم پارتی بازی کردم گفتم منو بزارین گرگان ک سرم غر میزنییی
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey دقیقا
همه شون همینن جای اینکه دلداری بدن شرایط سخت میگن بیا همش تقصیر خودته
-
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
النگدره حتی خوشگل تر از دریاس
دلت گرفت اسنپ میگیری میری یک ساعته دریا
شب میای
باز نخاستی دور بری
پا میشی سر صبح میری النگدره پیاده روی -
Maaah خوابگاه دخترا خوبه
با بچه های خوابگاه پسرا حرف میزدم
میگه ساعت ۲ بیدارم کردن میگن بیا پاسور بزنیم
کلا بچه ها میگن فقط ۲ ۳ ساعت میشه خوابید تو خوابگاهنوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهYounesam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
با بچه های خوابگاه پسرا حرف میزدم
میگه ساعت ۲ بیدارم کردن میگن بیا پاسور بزنیمخوبه که پایه ان حال میده
-
Younesam منم فکر نمیکردم گیر همچین هیولاهایی بیفتم...
هیچ جوره فکککرشم نمیکردم!نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey بزار یکم بگذره
یک ماه زمان بده بهشون
با هم کنار میاین -
Younesam امیدوارممم
Michael Vey اوکی میشه ایشالله، یکم فقط سلیطه باش
بگو فقط با ورودیهای جدید پزشکی میخوام باشم، قطعا راه میان. مثل خودشون برخورد کنببین من آزادم، ولی محکم واستادم رو حرفام که اتاق جدید بدن، تو که دیگه دولتی اونم پزشکی. اول وقت برو فردا
️
-
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه سری آدما هستن وقتی میبینیشون با خودت میگی منم باید تلاش کنم تا اینجوری تو حرفه خودم عالی باشم
کاش منم همچین آدمی بشم -
Younesam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
با بچه های خوابگاه پسرا حرف میزدم
میگه ساعت ۲ بیدارم کردن میگن بیا پاسور بزنیمخوبه که پایه ان حال میده