هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
وقتی خودتون کتاب سیب سبز و جزوه استاد رو میخونید و از دانشگاه تهران فیلمای استاد کاشانی رو میبینید لطفا شعور داشته باشین و ترمکی ها رو اشتباه راهنمایی نکنید
#عقده-ای-نباشیم
#تودلی@Sally استاد کاشانی عه وا
️جدا خفنه
-
اسکار دردناک ترین ضربه هم
بعد از چوب خدا میرسه به «چوب اعتماد. -
-
عع شریان پولموناری هی میگفت منظورش همون سرخرگ ششی خودمون بود
-
با خوندشون خیلی ذوق میکنم 🥲
لذت بخشه واقعا
-
دستم از دست تو دور
این شروع ماجراست
روز و شب
هفته و ماه
قصه های غصه هاست...
هایده* -
برای دیدن تو از حادثه ها گذشته ام
کفر اگر نباشد این،من از خدا گذشته ام...
معین* -
نوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۴۹ آخرین ویرایش توسط Pr.Gh.ir انجام شده
من دارم داخل باغ وحش زندگی میکنم
صدا سگ گربه گرگ میمون اسب همه چی داره میاد
ما خوابیدم یکم شعور داشته باشید
پ.ن : برقا رفته دارن جیغ و داد میکنن
و مایی که خوابیدیم و از جیغا اینا فهمیدیم -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده
ساعت از 12 گذشته
تازه شبی مشغول یک چیزای خوردن
بعدم همش صدا خش و خش چیدن وسایل
منم خوشحال
ساعت کوک می کنم برای 5️
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
غر زدن خوابگاهی های ورودی جدید هم چیز عجیبیه
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده
من واقعا نمی دونم چطوری اون وسط خوابیده!؟؟؟
با این سر و صدا ها
عیجبه عجیباخی بیدار شد از خواب
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه روز همه چیزو پاک میکنم و میرم از همه جا
-
نوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط Ramos9248 انجام شده
این کانالای پروکسی انقدر متن رمانتیک میذارن آدم دلش میخواد
ولی خواستن مهم نیست، توانایی پذیرش یه آدم دیگه مهمه که حوصله این یکی نیست -
نوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دکترم بهم گفت کی حس میکنی که تنهایی
گفتم وقتی که عیده، سفرهی دلمو واسش وا کردمو
دید هی جر میخورم، هر جر میخورم و هی جر
حالش به هم خورد شکوفه زد، فهمید هر روز من عیده -
نوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دستبند به قلم مجرم فکری
نخبه ها سلول، کاسب علمی
تو که ازت بخاری بلند نمیشه
حداقل آتیش اسدو میذاشتی زیر کتری -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بالاخره کسی چمیدونه
شاید الان هم نقطه قشنگ زندگیم باشه ولی خودم نمیفهمم -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هوا انقد ملس و خوشمزس که آدم دلش میخواد تنها خوراکی روی زمین یه چایی و یه نفس باشه
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۱:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه روز جوری کنارت میزارم که بابت همه شبایی که من درد کشیدم ذره ذره زجر بکشی
تو تنها آدمی بودی که تونستی به تنهایی انقد زجرم بدی -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ۲۱:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من که تو مغزم کشتمت
توی قلبمم به وقتش