هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
هعیییی قلبم موند تو کلاس ۳۰۳ تا شنبه آینده
-
چقدر زود یه هفته گذشت 🥲
-
@Danial-al هعی اصلا بگو دانشگاه شیراز کلا ظاهر
اما خود شیرازو میشه انکار کرد؟البته ک این باعث نمیشه عاشق رشتم و حتی دانشگاهی ک الان توشم نباشم
بلکه باعث میشه بیشتر تلاش کنم برای اینده تا ی روزی پام ب ی همچین دانشگاه خفنی باز شه :>نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey هوای اونجا هم خوبه که مثل شیراز نباشه کمترم نیست
-
Michael Vey هوای اونجا هم خوبه که مثل شیراز نباشه کمترم نیست
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Danial-al هییممم چی بگویم والا
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۰۵ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
وقتی از یک ترمک پزشکی میپرسن دانشگاه چطوره چی یاد میگیری :
آدما انسانن ، نفس میکشن🥺 -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
امروز سرکلاس آداب پزشکی یه شوخی کردم استاد هر سری به من نگاه میکرد خنده اش میگرفت 🫠
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۱۵ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شدهاین پست پاک شده!
-
ولی خداییش زشته نیست؟
به هوس یه غریبه میگیم عشق
به دلواپسی های مادر میگیم گیر...نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شدهزهرا بنده خدا 2
دو نوع عشق داریم
عشق بنده به خدا
عشق فرزند به مادر
بقیه احساسات بالا و پایین شدن هورمون هاست و عشق نیستن
دیالوگ خانم دارابی سینمایی وروود آقایان ممنوع -
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۳:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
محتوای اکسپلورم خیلی داره عجیب میشه ولی جالبن
مثلا راز بین عددا چیزایی که قبلا کشف کردن و دربارشون صحبت کردن درباره آخرالزمان ، روح و...
آدم نمیدونه باورش کنه یا نه
ولی خب تو فضای مجازی هرچیزی و میشه به اشتراک گذاشت پس بیخیالشون میشیم و دیگه اکسپلور گردی نمیکنیم -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۳:۰۹ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۳:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امروز هیچکار نکردم و دارم همه کارارو به تعویق میندازم
قطعا که قراره دهنم سرویس شه -
جسمی
در
اینجا،
قلبی
در
آنجا
و
خیالی
بسیار
دور...! -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۳:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم برای داداشم تنگ شده
همیشه اینموقع میومد خونه
ولی از طرف کارش سه ماه رفته یه شهر دیگه
فقط پنجشنبه جمعه ها میاد🥲 -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۴:۰۱ آخرین ویرایش توسط Masoumeh.sh انجام شده
یاده سربازیش افتادم
میخواست بره میگفتم نه بابا من که دلم تنگ نمیشه وقتی سوار اتوبوس شد و ما از ترمینال برگشتیم تو راه بغضم ترکید
خواهر بردارو وقتی ازت دور میشن میفهمی چقد دوستشون داری🥲 -
This sense
Is killing me
I hurt her
She's suffering because of me
And I can never forgive myself -
خسته ام:/
-
دلم میخواد دوباره یع عالمه تعریف کنم
از اینکه خیلی اتفاقی یه دختره همکلاسیم و هم رشته ایم، دارابیه و کامل دارابو بلده
از اینکه چه سربالایی هاییو طی کردم تا برم کتاب فارسی بگیرم
از اینکه چرا پیستوله باید ۹۵ تومن باشه
از اینکه چقدر گرسنمه چون ناهار نخوردم
ولی نوچ
خستم
و ناراحت