هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Succinate
آناتومی هم خیلی جالبه ولی جزئیاتش خیییلی زیاده
هنوزم وقتی یاد شریان ماگزیلاری میفتم که ۱۶ تا انشعاب داشت و هر انشعابش چندتا انشعاب دیگه و ... تموم تن و بدنم میلرزه
نه با هم که تیمی کار نمیکنیم...با مراقبا تیم میشیمگاهی هم خود استاد
درسای الانمون خیلی خوب و جالب و بالینی و قشنگ و کاربردیتره ولی فقط جلسههای اول تونستم خودمو نگه دارم و به بعدش برگشتم تنظیمات کارخونه...@سینا-0 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
آناتومی هم خیلی جالبه ولی جزئیاتش خیییلی زیاده
هنوزم وقتی یاد شریان ماگزیلاری میفتم که ۱۶ تا انشعاب داشت و هر انشعابش چندتا انشعاب دیگه و ... تموم تن و بدنم میلرزه
نه با هم که تیمی کار نمیکنیم...با مراقبا تیم میشیمگاهی هم خود استاد
درسای الانمون خیلی خوب و جالب و بالینی و قشنگ و کاربردیتره ولی فقط جلسههای اول تونستم خودمو نگه دارم و به بعدش برگشتم تنظیمات کارخونه...من آناتومی راستش نداشتمم
نه باباا واس ما مراقب دشمن خونیه
حدا شاهده سرتو میاری بالا نفس بگیری فکر کنی برگه رو می گیرن ازت
یدفعه نشسته بودیم سکووووت خالص
مقنعه یکی رو زدن بالا یهویی
دختره چنان جیغی زد....گفتن فکر کردیم زیر مقنعت کاغذ تقلبه!
کلا خوابی سر جلساتامروز به استادم التماس می گیرم که میان ترم حذفی بگیره
بیوشیمی هورمون و ویتامین در واقع... -
نوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۶:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلیلشم اینه که حدی از خودخواهی تو دانشگاه هست و حالتو به هم میزنه...
آخرین حرکت این گروهمون این بود که
رفتن پیش مدیر گروهمون و زیر اب بچه های ترم بالایی رو که مسئول انجمنمون بودن زدن که خودشون مسئول شن( :
البته بعدشم اومدن بهم گفتن میخوای بیای مسئول شی؟(نیرو کم داشتن...)
خیلی دوست داشتم و دارم که برم عضو شم
ولی دست و دلم نمیره( :
رفتن به مدیر گروه گفتن اینا هیچ کار نمیکنن و کارگاه میخوایم و برگزار نمیکنن و فلان
میتونستن پیشنهاد بدن اگه انجام ندادن بعد بگید ما میخوایم باشیم...
و این درحالیه که همین بچه هایی که زیرابشون زده شده
کسانی بودن که با تلاش اونا اولین جشن روز علوم ازمایشگاهی رو ما دیدیم...
جشن خفنی هم شد!
قبلش کسی ما رو ادم حساب نمیکرد!
و منی که دیدم که گفتن ما اگه بخوایم کار کنیم همین ۲ترم وقت داریم
سال اخر نمیتونیم...
پس کارگاه هم بهانهتون بوده( :
و حالم ازشون به هم میخوره
پایان... -
Succinate
اره( :
وسط سلف( :
هرچند تا حدی قبول داشتم حرفشونو
این مدت حق داشتن حوصلهمو نداشته باشن
چون منم این مدت حتی المقدور باهاشون نمیگشتم...
بیشتر تنهام یا با بچه هایی که رشته های دیگه ان...
اگه بیکار باشن...
اگرم نباشن و نبینمشون که برا خودم میرم این طرف و اون طرف...زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
اره( :
وسط سلف( :
هرچند تا حدی قبول داشتم حرفشونو
این مدت حق داشتن حوصلهمو نداشته باشن
چون منم این مدت حتی المقدور باهاشون نمیگشتم...
بیشتر تنهام یا با بچه هایی که رشته های دیگه ان...
اگه بیکار باشن...
اگرم نباشن و نبینمشون که برا خودم میرم این طرف و اون طرف...طبیعیه آدم یه وقتایی حوصله خودشم نداشته باشه
به نظرم طرف مقابل با درک باشه میتونه براش مقبول باشه -
نوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۶:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اون یکی هم کلاسیم
داشت به یکی از بچه های رشته های دیگه میگفت که بیا کمیته تحقیقات نیازت داریم
طرف: من شاید نرسم سرم شلوغه
به بچه های کلاس خودتونم بگو شاید بیان
اون: نه به اونا نمیخوام بگم
میدونی...
فقط تو
تو رو خیلی دوست دارمم
.
ببخشید ولی خیلی رفتارای زشتی داری عزیزمآخرش میرم با پسرا دوست میشم
ایناچین!!!! -
زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
اره( :
وسط سلف( :
هرچند تا حدی قبول داشتم حرفشونو
این مدت حق داشتن حوصلهمو نداشته باشن
چون منم این مدت حتی المقدور باهاشون نمیگشتم...
بیشتر تنهام یا با بچه هایی که رشته های دیگه ان...
اگه بیکار باشن...
اگرم نباشن و نبینمشون که برا خودم میرم این طرف و اون طرف...طبیعیه آدم یه وقتایی حوصله خودشم نداشته باشه
به نظرم طرف مقابل با درک باشه میتونه براش مقبول باشهنوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۶:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSuccinate
آره...
ولی با حرکت امروزشون دیگه برام مهم نیست -
Succinate
آره...
ولی با حرکت امروزشون دیگه برام مهم نیستزهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
آره...
ولی با حرکت امروزشون دیگه برام مهم نیستبه منم دیروز گفتن
یعنی شنیدم از یکی که پشتم چی گفته شد
قید اکیپ شون رو زدم
جایی هم بود و نبودم مهم نباشه ترجیح میدم نباشم -
جالبی اینجاست بعد امروز میگن چرا سر سنگینی ما رو دوست نداری...
حاجی میدونم پشت سرم چی گفتی بعد بیام هار هار بگم بخندم باهات؟ -
بعد رنده کردن سیب زمینی و پیاز برای شامی دستات بوشو میگیره، من عاشق این بو هستم:")
-
نوشتهشده در ۲۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۶:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
مِهردُخت چرا خوبِ خوب نیسی
-
fateme.shafeie
آسانسوره اینجاست دیگه؟
-
قوانین اینجارو رعایت کردن کار سختی نیستا!!!
-
Akito جات خالی:")
-
Blue28 دلم شامی خواست
فکر کنم تاحالا نخوردم