هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یبار اون یکی خواهرم بیمارستان بستری بود.من و بابام و این یکی خواهرم رفتیم ملاقاتش.بعد اونجا اسباب بازی فروشی بود من و ابجیم به بابام گفتیم بخره برامون بابام نخرید
رفتیم ملاقات ابجیم دیدیم ابجیم برامون خریدهههه، بابامم اینو نمیدونست اصلن🥺🥺🥺 -
یبار اون یکی خواهرم بیمارستان بستری بود.من و بابام و این یکی خواهرم رفتیم ملاقاتش.بعد اونجا اسباب بازی فروشی بود من و ابجیم به بابام گفتیم بخره برامون بابام نخرید
رفتیم ملاقات ابجیم دیدیم ابجیم برامون خریدهههه، بابامم اینو نمیدونست اصلن🥺🥺🥺 -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چرا نگفتم چی بخره
-
زهرا بنده خدا 2 والا باباشون هیچ وقت نبود تو بازیا
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهBlue28
یه استاد داریم که خیلی سر به سر پسرای کلاسمون میذاره(خودشم کلا یه تک پسر داره)
میگفت دخترا چون بچه دوست دارن ازدواج میکنن
شوهر میخوان چیکار؟!
حالا شما هم بچه داشتی دیگه -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شمشیر من نارنجی بود مال ابجیم صورتی🥺
-
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
Blue28 چقدر زود بزرگ شد
تا همین الان همسن اندازه تربچه بود -
Blue28
یه استاد داریم که خیلی سر به سر پسرای کلاسمون میذاره(خودشم کلا یه تک پسر داره)
میگفت دخترا چون بچه دوست دارن ازدواج میکنن
شوهر میخوان چیکار؟!
حالا شما هم بچه داشتی دیگهنوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهزهرا بنده خدا 2
والا شوهر چیه اصلن
-
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من یه پراید و 206 کنترلی داشتم
-
زهرا بنده خدا 2
والا شوهر چیه اصلن
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
یبار اون یکی خواهرم بیمارستان بستری بود.من و بابام و این یکی خواهرم رفتیم ملاقاتش.بعد اونجا اسباب بازی فروشی بود من و ابجیم به بابام گفتیم بخره برامون بابام نخرید
رفتیم ملاقات ابجیم دیدیم ابجیم برامون خریدهههه، بابامم اینو نمیدونست اصلن🥺🥺🥺 -
-
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
Blue28 منطقی بود
سخنی ندارم -
نوشتهشده در ۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۹:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
داداشم یه ماشین کنترلی داشت
من و دختر خالم میرفتیم تو اتاق بازیمیکردیم
اونو راه نمیدادیم🥺
چقد ظالم بودیم