هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دنیا دود شد و نبود جز آل داوود
-
حالا یک درمانده
کاری نمیکنه جز زل زدن به صفحه
یخ زده تو سرما و بی امید
حساب بانکیش شارژ میشه
ده میلیون دلار
دست میده به آدمای بی دست
مستقل میشه شاعر همیشه وحشی
تو هم جایزه میگیری
یه جعبه شجاعت
نخ رو ترجیح میده به سر نخ
وقت و بی وقت
حرفایی میزنه که دنیا پوستش نازک میشه
تیغ رو برمیداره و یه شکاف رو سینه ش
خارج کردن یه لخته خون
حالا نفس میکشه با سه تا شش
تعارف نکن
امشب خونه ما حکم بازی میکنیم
مگه نه نیما؟ -
پرژن
-
تمرکز میکنه روی بازی ولی کافی نیست وقتی اولین باره میره تو زمین باید فردا هم بیای و ما اینجاییم هر روز. چربیاتو آب کن و بدو و استرس نداشته باش شاید یه روزی تونستی مثل ما بشی کنار ما پاس بدی ولی باید یادت باشه این مسیر طولانیه
-
نوشتهشده در ۱۵ بهمن ۱۴۰۳، ۱۳:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هعیی
-
امروز حرف از دستپخت و اینا شد بعد بچه ها گفتن که اره خانوم دستپخت عسل خیلخوشمزه است روز معلم دلمه درست کرده بود انقدر خوب بود بعد معلمم گفت یادمه خانم فلانی اورد دفتر گفت یکی از بچه ها پخته واقعا خیلی خوش مزه بود
بعد از اون ور یکی گفت خانوم از پاستاهاش نگم یکی گفت سالاد ماکارونیش
یکی گفت فلان غذاش:)))
من کل مدت از ذوق میخواستم بالا و پایین بپرم -
نوشتهشده در ۱۵ بهمن ۱۴۰۳، ۱۳:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۵ بهمن ۱۴۰۳، ۱۴:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
معجون مخصوص درست کردم فکر کنم نیم کیلو گردو تو یه کاسه مصرف کردم ....
-
نوشتهشده در ۱۵ بهمن ۱۴۰۳، ۱۴:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فقط فهمیدم خامشو بجا یه قاشق باید 75 درصد قاشق بریزم...
-
امروز حرف از دستپخت و اینا شد بعد بچه ها گفتن که اره خانوم دستپخت عسل خیلخوشمزه است روز معلم دلمه درست کرده بود انقدر خوب بود بعد معلمم گفت یادمه خانم فلانی اورد دفتر گفت یکی از بچه ها پخته واقعا خیلی خوش مزه بود
بعد از اون ور یکی گفت خانوم از پاستاهاش نگم یکی گفت سالاد ماکارونیش
یکی گفت فلان غذاش:)))
من کل مدت از ذوق میخواستم بالا و پایین بپرم -
نوشتهشده در ۱۵ بهمن ۱۴۰۳، ۱۴:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۵ بهمن ۱۴۰۳، ۱۴:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده