هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
سر کلاس یکی درسا بود
استاد: خب ؛ بچه ها بریم صفحه ۱۰۹
یکی از بچه ها: بریم
استاد: خب ؛ بریم صفحه ۱۱۰
یکی از بچه ها: بریم
استاد: فلانی!! من وقتی میگم بریم فلان صفحه ، لازم نیست بگی...
یکی از بچه ها: خانمم...
️
...
-
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بعد توی همون دورهٔ دوستِ صرفا دوست
رفتم یکیو به مامانم نشون دادم پرسیدم این شاگرد شماس؟
بعد نگا کرد گفت اوه. این از این دختراس که کلا یه گوشهس ساکته. گفتم همین فقط فالوم کرده. مامان منم اینجوری بود که از آن نترس که های و هوی دارد... -
@danial-hosseiny
اونایی که میگن منظورمون صرفا دوسته یعنی دقیقا منظورش صرفا دوست نیست
هیچ استثنایی هم ندارهنوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAnzw 18
نه حالا استثنا هم داریم ولی این یکی دیگه پیدا بود چی میگه -
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Venus655
واییی...
یا
سلام
و
خسته نباشید -
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Venus655 یه روز قبل کلاس معلم فیلم فرستاد برا فردا 20 نفر حاضری زدن
-
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی کلی زحمت میکشیدی سوال تایپ کنی بعد یهو معلم یه چی میگفت زیرش همه مینوشتن بله و سوال تو گم میشد باید میگشتی دنبالش کپی کنی بدترین چالش من بود
-
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کلا نمیدونم چرا ولی دخترا تا میفهمن معلمشون پسر داره دیگه نمیشه کنترلشون کرد
-
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از سر مسخره بازی یه چیزایی میگن که واقعا خود آدم خجالت میکشه
-
وقتی کلی زحمت میکشیدی سوال تایپ کنی بعد یهو معلم یه چی میگفت زیرش همه مینوشتن بله و سوال تو گم میشد باید میگشتی دنبالش کپی کنی بدترین چالش من بود
-
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط S.daniyal hosseiny انجام شده
من زمانی دیگه اوووج اینکه چقدر زیر ذرهبینم و چقدر پیج من رو دارن همهشون رو فهمیدم، که یه اتفاقی برای مامانم توی مدرسه افتاده بود...
من اومدم اینستا رو باز کردم دیدم یا خدا.
انبوه پیامهای دایرکت بود که جویای حال مامان شده بودن
چون مامان خودش جوابشونو نداده بود، توی تایم اداری از مدرسه رفته بود و نگرانش شده بودن.
اونجا به عمق قضیه پی بردم -
کلا نمیدونم چرا ولی دخترا تا میفهمن معلمشون پسر داره دیگه نمیشه کنترلشون کرد
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@danial-hosseiny معلم فیزیک ما دو تا پسر داشت یکیش از ما بزرگتر بود
و بچه ها خودشونو واسشون می کشتن در حالیکه قیافه اون پسرا شبیه کتاب بود -
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@AmirBardia
وای🥲 -
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یکی میگفت:
وقتی درس دادن معلمشون تموم میشد
از گروه خارج میشد ... معلم ترک کرد ...
و جلسه بعد باز وارد گروه میشد🥲...
-
یکی میگفت:
وقتی درس دادن معلمشون تموم میشد
از گروه خارج میشد ... معلم ترک کرد ...
و جلسه بعد باز وارد گروه میشد🥲...
-
سر کلاس معلم زمینمون ی چیزی از بچه هاش تعریف کرد داشتیم صحبت می کردیم
من گفتم خب خانم شاید بخاطر اختلاف سنیشونه این مسئله! مثلا دخترتون چند سالشه؟
گفت ۱۲ سالش
پرسیدم خب پسرتون چندسالشه؟
خیلیییییی جدی خودکارشو زد رو میز گفت با سن پسر من چیکار دارینگا یسریا هم خودشون اینجوری بودن
خب چرا چیگار میتونم داشته باشم -
سر کلاس معلم زمینمون ی چیزی از بچه هاش تعریف کرد داشتیم صحبت می کردیم
من گفتم خب خانم شاید بخاطر اختلاف سنیشونه این مسئله! مثلا دخترتون چند سالشه؟
گفت ۱۲ سالش
پرسیدم خب پسرتون چندسالشه؟
خیلیییییی جدی خودکارشو زد رو میز گفت با سن پسر من چیکار دارینگا یسریا هم خودشون اینجوری بودن
خب چرا چیگار میتونم داشته باشم -
سر کلاس معلم زمینمون ی چیزی از بچه هاش تعریف کرد داشتیم صحبت می کردیم
من گفتم خب خانم شاید بخاطر اختلاف سنیشونه این مسئله! مثلا دخترتون چند سالشه؟
گفت ۱۲ سالش
پرسیدم خب پسرتون چندسالشه؟
خیلیییییی جدی خودکارشو زد رو میز گفت با سن پسر من چیکار دارینگا یسریا هم خودشون اینجوری بودن
خب چرا چیگار میتونم داشته باشمنوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAnzw 18
نه تو قطعا یه قصدی داشتی. پیداس دیگه. -
من زمانی دیگه اوووج اینکه چقدر زیر ذرهبینم و چقدر پیج من رو دارن همهشون رو فهمیدم، که یه اتفاقی برای مامانم توی مدرسه افتاده بود...
من اومدم اینستا رو باز کردم دیدم یا خدا.
انبوه پیامهای دایرکت بود که جویای حال مامان شده بودن
چون مامان خودش جوابشونو نداده بود، توی تایم اداری از مدرسه رفته بود و نگرانش شده بودن.
اونجا به عمق قضیه پی بردم -
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Anzw 18
دیگه جوابگو نیست -
نوشتهشده در ۲ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۳۳ آخرین ویرایش توسط Mehrsa 14 انجام شده
بماند ما معلم داشتیم انقدر از پسرش میگفت انگار ترشیده بود