هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دانشجویان پیراپزشکی فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
معلومه
-
@mr-vinyzo در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
الان یادم اومده ساعت 10 وقت سلمونی داشتم....
ووییی تو پسری مگه
lO_Ol
وینیزو:
Emotional Damage -
دانشجویان پیراپزشکی فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
@mr-vinyzo در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
الان یادم اومده ساعت 10 وقت سلمونی داشتم....
ووییی تو پسری مگه
-
Akito
نمیدونم چرا از پروفش فک میکردم دختره
باز نکرده بودما از دور دخترونه میومد -
@mr-vinyzo
آره دیگه دخترا میرن آرایشگاه
سلمونی برا پسراست -
lO_Ol تو نام کابریش نوشته مِستر
-
@mr-vinyzo در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
الان یادم اومده ساعت 10 وقت سلمونی داشتم....
ووییی تو پسری مگه
-
@Comrade_Bayat این میم برا خارجیاست
اینی که تو گفتی فقط تو ایرانه -
دانشجویان پیراپزشکی فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اصن تک تست نذاشتم
-
دانشجویان پیراپزشکی فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نسترن هم انگار نه انگار
-
Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
تو ناز و نعمت بزرگ شدن
اصلا نداری نکشیدن
Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
باش
فکر کنم فقط عصر یا شب وقت کنم بیام تعریف کنم 🥲
Matin Mousavi 1 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
مه مامانم یه زمانی حس کشتی کج داشت با مه تمام فنونه روم امتحان میکرد، وسایل مختلف روم امتحان میکرد ناگفته نمانه خیلیییی تخس بودم️ خیلی اذیت میکردم️
همه مامانا اینجورین
مامان من با دمپایی!
البته یه بارم با کیف!
من مظلوم بودم به نظرم خودمفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۱۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی نه ولا نکشیدن
عا عیب نداره
دمپایی و کیف هیچ نی مه مامانم یبار یه چاقو برام پرت کرد عه او دسه چوبی بزرگا ینی میگرفتم میکردم دو نصف
با سینی، چوب لباسی، ملاقه، کفگیر، دس، شلنگ و....