هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Michael Vey
همونه که امپراتور از دختره خوشش میاد همزمان هم داداش باز از همون خوشش میاد و تو نوجوونی دختره با امپراتو ازدواج می کنه ولی با دسیسهی درباریان و جادو و اینا از قصر بیرونش می کنن و همه هم حتی خود امپراتور فکر می کنن مرده
خاطرات خود دختره هم پاک میشه و هیچی یادش نمیاد
بعدا چندسال بعد به عنوان پرستار برمیگرده قصر دوباره اینو امپراتور از هم خوششون میاد و دیگه همین یادمهعاشقش بود ولی منم مثل تو چون خیلی گذشته زیاد یادم نیست فقط یادمه اون داداشه (جانگ میونگ) خیلی به دلم نشسته بود
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAnzw 18 عههههه
چقدر عجیییب
اصصصصصصصلا یادم نمیاد
فکر کنم اون زمان مامانم نمیزاشت ببینم بخاطر مدرسه و درس -
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یعنی فقط دارم میگم خداکنه حرفش درست باشه
🥲 -
یعنی فقط دارم میگم خداکنه حرفش درست باشه
🥲نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی منممیگم
-
اگه این دکتره قبول کنه برم مطبش
شهرو به اتیش میکشم
گفته باشم -
یعنی فقط دارم میگم خداکنه حرفش درست باشه
🥲نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی درسته
-
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
منم یکمی سرم درد میکنه خدافظ بچه ها
-
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر چن نمیدونم چ حرفیه🥲
-
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هویججج گود بایی
-
پرستو بابایی منممیگم
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya
آخه همچین از در رفتم تو با اطمینان گفت
نمی دونم نمی دونم 🥲 -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط Sara_R انجام شده
مهرساااااا گفتم بیا تلگرام
عه
منا اینجا راحت نیستم
تا برات اونجا هی چیز تعریف کنم
بی تر بیوت🥲
Mehrsa 14 -
پسران برتر از گللللل
Michael Vey ندیدمش:)
-
@_maya
آخه همچین از در رفتم تو با اطمینان گفت
نمی دونم نمی دونم 🥲نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی من حس خوبی دارم
-
پرستو بابایی درسته
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey
مگه بهت گفتم -
پرستو بابایی من حس خوبی دارم
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya
ووییی خداکنه🥺🤍 -
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
البته من به یه بنده خدایی که میگفت من ممکنه ۱۳ هزار بشه هم اطمینان میدادم ۱۰ هزارم بشه
ولی ۲۰ هزار شد -
البته من به یه بنده خدایی که میگفت من ممکنه ۱۳ هزار بشه هم اطمینان میدادم ۱۰ هزارم بشه
ولی ۲۰ هزار شددانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya
خیلی ممنون
قشنگ مطمئن شدم -
Michael Vey ندیدمش:)
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAnzw 18 نه....
زندگیت ب فنا رفتهههه
همین الان برو شروعش کنننننن
مگه میشه پسران برتر از گل (ک لی مینهو هم بازی میکنه) رو ندیددددوای... گوجونپیو :>>>> جااندیییی :>>>>>>
-
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دکترم بهم گفت
کی حس میکنی که تنهایی
گفتم وقتی که عیده
سفرهای دلمو واسش وا کردم و
دید هی جر میخورم
هی جر میخورم و هی جر
حالش به هم خورد شکوفه زد
فهمید هر روز من عیده -
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی تعهدی اوکیه نه زهرا ؟