هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
Anzw 18
️
-
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زندگی ۱۰۰ سال اولش سخته
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پس از تحمل آن همه درد
کسی که به مقصد میرسد
دیگر همانی نیست که به راه افتاده بود -
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بلو الان میگه
تغییر️
-
@danial-hosseiny
خیره ایشالا. خوب باشی مرد تنهای شبفکر نکنم کاری از دستم بر بیاد ولی باز اگر، حرفی بود، ناراحتی بود، کاریم نتونم بکنم در حد ی گوش هستم..
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط S.daniyal hosseiny انجام شدهAnzw 18
هر جور واکنش بدم، یهطوریه.
واکنش هم ندم یهطوریه.
در کل اینو به عنوان یه واکنشی که یه طوری نیست درنظر بگیر...
در هر صورت باز متشکرم -
Anzw 18
هر جور واکنش بدم، یهطوریه.
واکنش هم ندم یهطوریه.
در کل اینو به عنوان یه واکنشی که یه طوری نیست درنظر بگیر...
در هر صورت باز متشکرم -
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
منو چقد میشناسین بچه ها؟
میتونین خصوصیات اخلاقیمو بگین؟ -
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
احساس غریبی نکن!
همهی ما شبها یک جور ناراحتیم، غریبیم، تنهاییم.. ولی در پایانِ همهی اینها در اعماق وجودمان، هنوز به نورِ سپیدهدم امید داریم. به صبح شدن ... -
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
داشتین میگفتین میخندیدین...
چتون شد یهو... ادامه بدین =))) -
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به قول دکتر هلاکویی: « اجتماعی بودن؛ با همه صحبت کردن و
بگو بخند کردن نیست!
اجتماعی بودن یعنی بدونید کجا و با چه کسی از چه کلام و لفظی
استفاده کنید! »
|لِیدیاِل| -
احساس غریبی نکن!
همهی ما شبها یک جور ناراحتیم، غریبیم، تنهاییم.. ولی در پایانِ همهی اینها در اعماق وجودمان، هنوز به نورِ سپیدهدم امید داریم. به صبح شدن ...نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی زندگی همینه
-
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ادامه ندین یکیتونو امشب عروس/داماد میکنم از این اوضاع هم دربیایم
-
داشتین میگفتین میخندیدین...
چتون شد یهو... ادامه بدین =)))@danial-hosseiny بحث ترکی بود
که مادربزرگم گفت برم رو بالشتی هارو بکشم و وقتی برگشتم دیدم بحث تموم شد -
ادامه ندین یکیتونو امشب عروس/داماد میکنم از این اوضاع هم دربیایم
-
پرستو بابایی زندگی همینه
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@_maya
من ایمان دارم به اشک شوق پس از اندوه ها -
ادامه ندین یکیتونو امشب عروس/داماد میکنم از این اوضاع هم دربیایم
@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ادامه ندین یکیتونو امشب عروس/داماد میکنم از این اوضاع هم دربیایم
خطری شد
خببببب کامرد می گفتی... کدوم کشور رو بریم بگشاییم
؟ @Comrade_Bayat
-
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۳، ۲۰:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Comrade_Bayat
من امشب در حداقلترین حالت ممکن سه نفرو به قتل میرسونم.