هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نمیدونم چرا پرس تیوی رو از تلوزیون حذف کردن ..
تنها شبکه ای بود که تنها خاصیتش قویتر شدن زبانم بود...
نوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۶:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mr-vinyzo
زبان حرومه -
نوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۶:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۶:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
jahad_121
بنده خدا شوخی کردن باهاتووون
دوستشون بدارید
.
این استادم جوری ما رو ترسونده بود و کتابی داده بود که هیج کس تو اون دانشگاه نگذرونده بودش و ما مجبور بودیم خودمون بخونیمش
و کاری کرده بود که ما فرجه ها نشستیم اینو ترجمه کردم(ولی چون نخوندیم انگار کاری نکرده بودیم
)
تو امتحانای اولی زبان ترجمه میکردم
این چند روزم اینقد همه چیم به هم ریخت که الان من ناهار نخوردمصبحونه ام مامان دوستم سفره انداخته بود گفتم زشته در برم به زور یه چندتا لقمه خوردم
در واقع استرساشو اساسی کشیدیم...
ولی اون لحظهی آخر باهامون خوب بودن(خداروهزار بار شکرر...)
البته که نهایتا به من ۱ونیم نمره اضافه کردن
و به دوستم ۳نمره(در واقع دوتامون یکی کردن
تازه اول میخواستن از من کم کنن بدن به اون
میانگین بگیرن
من: استاد خب چرا اینجوری؟!!🥺
️ به اون اضافه میکنید کنید چرا از من کم میکنید؟!
️
خودشون خنده شون گرفت)
خودم پیشنهاد دادم که دوتامونو یه اندازه بدن/یعنی با یه نمرهای که به من اضافه کردن...یعنی۱۸/وقبول کردن)
و باور نمیکردن که من واقعا راضیم
چندبار گفتم اکی ام
دیگه دوستمم گفت به زهرا۱۹بدین
گفتن نه
ولی وقتی خواستن وارد کنن گفتن به زهرا نیم نمره دیگه میدم(فک کنم دلش به خوش ذوقیم سوخت)
اولشم اینقد باور نمیکردن که هی استدلال میاوردن که فک کن از شما کلمهی سخت پرسیدم بلد نبودین
من: اکیه استاددددزهرا بنده خدا 2
اخیی اره واقعا سختن
خداقوت خسته نباشید 🩵 می فهمم
بهبهه🥹
دست شون در نکنه
دستتون هواتنو داشته هاابعد اینکه گفتنیم میانگین نگیره
اقا حیف این خاطره ها هست حتما یک جا نگهشون دارید -
زهرا خانم
زهرا بنده خدا 2
حیفه این خاطره ها نیست
کاش همین طور که اینجا تایپ شده هست
یک جای کپیشون می کردید داخل گوشیتون
️
دارم فکر می کنم چقدر خوبه خودمم شروع کنم از ترم بعد بنویسم داشته باشم
حداقل زمانی که خیلیی قرار سخت تر بشه بخونمشون انگیزه بگیرم
چون قطعا با شروع کلاس ها شیمی و ریاضی و آزمایشگاه ها دذ کنار سختیشون قرار لذت ببرم از شیمیییی🥹 -
Hako
کار نکردم تا حالا باهاش کجا هست؟ -
وبلایت دارم
-
بیشتر می خوام برای خودم بمونه
دیگه نهایت همین تودلی هست اینجا هم میشه نوشت
اصلا تودلی حسابی می شه نوشت خصوصا زمان ها سخت طول ترم و اخر ترم
یعنی من داشتم خرد می شدم دیگه اخرها ترم فقط منتظر بودم تموم شه
-
jahad_121
تو گوگل سرچ بزنین وبلاگ من سایت وبلاگفا رو میاره براتون ثبت نام کنین و بولاگ تشکیل بدینHako اها مرسی
-
انفردای شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست
انفردای همه شب من به خیابون میزنم
خسته از حال و هوایی که به این ویرانیستفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۴ بهمن ۱۴۰۳، ۱۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شدهHako
اخ
اول ترمم زنده شد
چقدر تو اون فضا غم بار بیابون ها و هوا سرد دانشگاه اینو گوش می دادمروز ها اولی حتی فرصت نکرده بودم با پدر مادر خداحافظی کنم
تخته تخت خوابگاه اتفاده بود رو پام
غم عالم و ادم داشتم
اینم گوش می دادم
-
Hako
🩵
-
Hako
اخ
اول ترمم زنده شد
چقدر تو اون فضا غم بار بیابون ها و هوا سرد دانشگاه اینو گوش می دادمروز ها اولی حتی فرصت نکرده بودم با پدر مادر خداحافظی کنم
تخته تخت خوابگاه اتفاده بود رو پام
غم عالم و ادم داشتم
اینم گوش می دادم
-
به خیاببونم می زدم
خیابون ها دانشگاه
فقط راه می رفتم تا بلکم اروم شم
خدا ان شاء الله ترم بعد بهتر میگذره -
JuDi
اون «ذاتا» دیگه چی بود؟