هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
اسلاید ۳۰ از ۴۲
تمومممم شووووووو -
آدم میتونه فقط به فکر خوشی های لحظه ای باشه
با رفیقاش همش وقت بگذرونه ...
فیلم و سریال های مختلف ببینه ...
موسیقی گوش بده ...
مهمونی های مختلف بره ...
فوتبال تماشا کنه ...
و ...
اما بعضی آدما هستن که جلو نفس و خواسته ی سطحیشون رو میگیرن تا برسن به یه لذت بیشتر ... تا برسن به یه هدف بزرگ تر ...
آدم های موفق تو کنکور نمادی از این آدم ها هستن که یک سال و یا حتی چند سال سختی رو به جون میخرن و تفریحات و خوشی هاشون رو ذبح می کنن تا یه روزی بتونن تفریحات و لذت هایی رو داشته باشن که دیگران ندارن
حالا آدم ها با احترام هر چه تمام تر چنین آدمی رو تشویق می کنن چون لایق این تشویقه ... -
آیلین در نتایج نهایی کنکور اومد گفته است:
از
تا
ممنون که تشویقم کردید و کنارم بودید بچه ها، ممنونم
دعا کنید رشته ای که می خوام بیارمقشنگ ترین پیامی که امروز دیدم🥹
بی نهایت مبارکت باشه
بهترین ها برات رقم بخوره🫠 -
حضرت امیر علیه السلام :
در یک روز به قدر یک سال غم مخور که تو را غم همان روز کافی است ...
-
.آیلین در نتایج نهایی کنکور اومد گفته است:
از
تا
ممنون که تشویقم کردید و کنارم بودید بچه ها، ممنونم
دعا کنید رشته ای که می خوام بیارمخیلی خیلی مبارکتون باشه
️
️
خوشحالم که نتیجه ی تلاش و زحماتتون رو دارین می بینین
موفق باشین -
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
CpR در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
moBn شکرش
چطوری!؟شکر واقعاً
پاره م پارهههههچرا خب !؟🥴
-
نام اثر: سهمیه ۲۵
قیافه هم میگیره برات زبونشم ۳ متره بدهکارشم هستی -
طلحه و زبیر یه روز رفتن پیش حضرت علی (ع) و گفتن ما تو رکاب پیغمبر (ص) سال ها جنگیدیم
حضرت هم گفتن قبول باشه مجاهدت هاتون
گفتن قبول باشه ی خالی که نمیشه ما هم می خوایم ایالت دار بشیم و والی بشیم و سهممون از خزانه ای که به مردم کمک میشه بیشتر باشه
حضرت گفتن شما صلاحیت والی شدن ندارید و با همه ی مردم هم یکسان باید از خزانه ی مسلمین سهم بگیرید و این ربطی به سابقه ی مجاهدت هاتون نداره
سر همین قضیه با حضرت جنگ جمل راه انداختن ولی حضرت برا یه نفر هم نا حقی نکردن ...الان هم یه عده دیگه جنگیدن و خودشون هم حق سوء استفاده ندارن چه برسه به خانواده شون
اگه برای خدا جنگیدن که جزاکم الله ...حالا چقدر تلخه که به نام مذهب و شیعه ی چنین مردی که به خاطر حق و عدالتش شهید شد یه عده سوء استفاده کنن...
-
زهرا بنده خدا 2 بهبهه به سلامتی
️
خوشبخت باشین
یکمم بیشتر با اقا دوماد راه بیایید گناه دارهjahad_121
ممنونم عزیزم🥺
ان شاءالله واسه همتون
چشم -
زهرا بنده خدا 2 نمیتونم منکر ذوقی که برای حالِ خوبتون کردم بشم
خیلی تبریک میگم
امیدوارم شاد بمونینNarges_
ممنونم عزیزم
ان شاءالله برا خودتونن -
زهرا بنده خدا 2
بذار برم یه بستع دستمال کاغذی بیارم بعد باقی پیامو بخونمAnzw 18
عهههه
عزیزممم
ان شاءالله بیایم واسه همتون ذوق کنیمم -
امتحانشو سخت گرفت
میخواستم نمرش بالا بشه
ولی با این کاری که کرد نابودم کردببین اینقدر اینا دروغ گفتن اصلا اهمیتی برام ندارن برام شدن مثل چوپان دروغگو ولی میگن سخت بوده براشون حتی اگرم راست بگن طبق شناختی که ازشون دارم حرفاشون برام مهم نیست ، سابقشون خرابه برام
-
امتحانشو سخت گرفت
میخواستم نمرش بالا بشه
ولی با این کاری که کرد نابودم کردببین اینقدر اینا دروغ گفتن اصلا اهمیتی برام ندارن برام شدن مثل چوپان دروغگو ولی میگن سخت بوده براشون حتی اگرم راست بگن طبق شناختی که ازشون دارم حرفاشون برام مهم نیست ، سابقشون خرابه برام
ولی من تلاشمو کردم
دو تا از سوالاش با تمرینا و سوالا خودش فرق داشت و سخت تر بود
منم برای اینکه اون دو تا تیپ لولشون بره بالا اونجوری تمرین نکرده بودم و واقعا هم توقع نداشتم اینکارو کنه ، مثل تمرینا خودش میداد راحت بالا میگرفتم چون مسلط بودم ولی اینکارو نکرد....
حالا بستگی داره به حل ناقص چقدر نمره بده
ولی توقع ام ازش بیشتر بود
هعییی -
اونروز تو اتاقمطالعه تنها بودیم بعد دیدم این بچه بغضیه. گفت خیلی شبیه مامانمی، تو رو میبینم یاد مامانم میوفتم بعدم سرشو گذاشت رو جزوهش گریه کرد. واقعن اون لحظه نمیدونستم باید چیکار کنم.
پ.ن مامانشو سال کنکورش از دست داده -
فک نمیکردم آقایون اینقد گوگولی و بااحساس باشن...
میدونستم اما نه اینقد...
#تودلی -
نمی دونم چرا این طورم که دلم می خواد با بچه ها به خصوص اونایی که بچگیه سختی داشتن صحبت کنم و محبت کنم بهشون
به همه ی آدما می خوام کمک کنم اما به این دسته بیشتر
می خوام برم بهزیستی ... مرکز توان یابی ...
پرورشگاه ...
اما خب اجازه ندادن ...
حتی کسایی که پدر مادر دارن اما با خانوادشون مشکل دارن ... محبت ندیدن ... حمایت نشدن ... خانوادشون براشون تکیه گاه نبودن ... -
وقتی رفتم مدرسه ی بچه های کار حالم بد شد ... حالم از دنیا بهم خورد ...
وقتی رفتم اون مدرسه حالم از خودم بهم خورد ... شرمنده شدم ...
خیلی بچه های ناز و مظلوم تو مدرسه ی کار بودن
دلم می خواست می تونستم مشکلات همشونو حل کنم ...
دلم می خواست حرف دلشونو بشنوم و دلداریشون بدم ...
تصویر یه دختر بچه هه تو ذهنم موند
با سر و صورت بهم ریخته ... با لباسای کهنه و خاکی ... با معصومیت و مظلومیت ...
بهم نگاه می کرد و یه لبخند داشت که دلم می خواست برم بغلش کنم و نوازشش کنم ...
جای اون دختر و اون دختر ها اونجا نیست ...