شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
نوشتهشده در ۲۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۴:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هنگامی که آمن هوتب سوم حضرت یوسف را برای عزیز مصر برگزید در جمع مردم مصر سخنرانی شگفت انگیزی را برگزار کرد
او دست حضرت یوسف را بالا برد و گفت داداشم رگباری فالو شه -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#طنز
یکی از رفقا میگفت:
"قصد #ازدواج داشتم
گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)…
یه زن خوب بخوام...️
رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...
شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...️
هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...
"آقا بلند شو..."
متوجه شدم کنار پنجره فولاد…
یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…
کسی هم کاری به کارشون نداره.
رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......
تاااا صبح راحت خوابیدم...️
صبح شد...پارچه رو وا کردم...️
پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
چشتون روز بد نبینه…️
یهو یکی داد زد :
"آی ملت…شفا گرررفت…#پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده
به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...
نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که…
خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…️
"مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛
مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن...""آقا بیخیاااال
…شفا کدومه…
️
خوابم میومد،جا واسه خواب نبود...
رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم…
همین"
تاااا اینو گفتم…
یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت:
"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"
خیلی دلم شکست
رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم:
"آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم
زن که بهمون ندادی هیچ…
یه کشیده آب دار هم خوردیم.همینجور که داشتم نِق میزدم…
یهو یکی زد رو شونم و گفت:
"سلام پسرم️
"مجرّدی️"
گفتم آره؛
"من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...️
اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛
تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...خلاااااصهههه...
تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقابعد ازدواج
با خانومم اومديم حرم...
از آقا تشکر كردم و گفتم:
"آقا،ما حاضریما...
یه سیلی دیگه بخوریم و
یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا(به روایت آقای موسوی زاده)
پیشاپیش ولادت امام رضا مبارک:)
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
داشتم با بابام شطرنج بازی میکردم
برگشته میگه یا مات میشی یا پول تو جیبی نداری!
دو راهی ذلت و خفت همینه والله
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفیقم گفت چی بگم یه روز بهم مرخصی بدن؟ گفتم بگو بابام تصادف کرده.
گفت بابام ۱۱ بار بعد عید تصادف کرده ایندفعه بگم میپرسن چرا بابات نمیمیره؟
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زندگى یَعنی شادی ، یَعنی خنده
يعنى داشتن بــَــــــــــنده
👒
ㄟ
-
حرف نباشه
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفتم نونوایی سنگکی گفتم یه دونه میخوام
شاطر بی نمک میگه ساده بدم کنجدی بدم سبزیجات بدم سبوسدار بدم کدومو بدم؟!!
آخه شاطر نونوا اینقدر لوس
اینا از اثرات عالیس لعنتیه
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۹:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گوشیم خراب شد بردمش تعمیرات
گفت لطفاً ببرش مغازه روبرو
یه مدته مشتری نداره
گفتم چقدر خوبه که ادم به فکر هم نوعاش باشه
گفت مخلصم فقط پیش کسی نگو گوشیمو بردم تعمیرات ماشین -
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آدم باید یه رفیق داشته باشه ،
شبای امتحان بزنگه بهش بگه :
چند صفحه خوندی ؟!
اونم بگه چیوووووو ؟؟؟
تا آدم یه کم دلش گرم شه -
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جعفر داشته با خدا راز و نیاز میکرده یهو یه کبوتر میخوره به شیشه پنجره
.
.
.
.
.
.
.
.
جعفر میگه خدایا دمت گرم من دو ساعته دارم باهات حرف میزنم تو داری Angry Birds بازی میکنی؟ -
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دیگه هرکی اضافه وزن داره یه چیزی یاد گرفته میگه تیروئیدم کم کاره
عزیزم تیروئیدت بیکارم که باشه نمیتونه تنهایی اون حجم شکمو تولید کنه
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوستمو بعد از 20 سال دیدم با یه بچه 14، 15 ساله
گفتم داداشته؟
گفت بچمه
لپ بچشو گرفتم گفتم ماشالله پسر چه بزرگ هم شدی
گفت دخترم
کلا کاش نمیدیدمش -
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!