-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زندگی خره
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۲۸ آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
یه ویس تو کانال مشاوره ای شنیدم گفت به احتمال نود درصد کنکورُ 45روز یا سه هفته بندازن اونورتر
من هنگم رو به احتمال نود درصدش -
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمی تونم متمرکز شم ....
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۳ آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
%(#009dff)[من جمله تو بودم و نمیدانستم...]
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۸ آخرین ویرایش توسط marzyeh78 انجام شده
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#ff12a4)[همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس]
%(#ff61c2)[که دراز است ره مقصد و من نوسفرم] -
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
marzyeh78 دلتنگی احساس عجیبی است چیزی میان مردن و زنده ماندن است وقتی که عکس هایش راورق میزنی ولبخندش به دلت مینشیندوقتی که صدایش را میبویی و نگاهش رامیچشی و لبخندش رامیکشی بر صفحه قلبت تاحکاکی شود درذهنت دلتنگی یعنی هیچکس تورانفهمد جزهماانی که دلتنگش هستی یعنی همه تورا مسخره کنند و بگویند حواست کجاست عاشق شدی
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ادم دلتنگ باشه اما دلتنگی و نگرانی با هم نباشن
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@jahad-20 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
marzyeh78 بیان حرف بزنیم حرف زدن دل ادم و خالی میکنه و حالشو خوب
کاش
1 الان میتونستم حرف بزنم
و 2 خبرمرگم یه جاهایی لال میشدم(موقع عصبانیت) -
@jahad-20 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
marzyeh78 بیان حرف بزنیم حرف زدن دل ادم و خالی میکنه و حالشو خوب
کاش
1 الان میتونستم حرف بزنم
و 2 خبرمرگم یه جاهایی لال میشدم(موقع عصبانیت) -
sandiiii در مهارت های سوالات ریدینگ
گفته است:
%(#ff0000)[مثال مهارت A]
کلمات بولد شده را حدس میزنیم.
By the fourth day,he was hallucinating .for example when he saw a street sign , he thought it was a person.
تا روز چهارم، او دچار hallucinating میشد.مثلا وقتی که یک تابلو در خیابان می دید ، فکر میکرد که یک نفر را دیده است.
hallucinating نزدیک به «دچار توهم شدن، دچار توهم کردن» است.
Over the next few day , his speech became so slurred that people couldn't understand him.
در طول چند روز بعد ، او آنقدر slurred شد که مردم نمیتوانستند حرف های او را بفهمند.
slurred نزدیک به «مبهم» است.
@دانش-آموزان-آلاءچه عالــــــــــی
موفق باشی آجی قشنگمنوشتهشده در ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sheyda-fkh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در مهارت های سوالات ریدینگ
گفته است:
%(#ff0000)[مثال مهارت A]
کلمات بولد شده را حدس میزنیم.
By the fourth day,he was hallucinating .for example when he saw a street sign , he thought it was a person.
تا روز چهارم، او دچار hallucinating میشد.مثلا وقتی که یک تابلو در خیابان می دید ، فکر میکرد که یک نفر را دیده است.
hallucinating نزدیک به «دچار توهم شدن، دچار توهم کردن» است.
Over the next few day , his speech became so slurred that people couldn't understand him.
در طول چند روز بعد ، او آنقدر slurred شد که مردم نمیتوانستند حرف های او را بفهمند.
slurred نزدیک به «مبهم» است.
@دانش-آموزان-آلاءچه عالــــــــــی
موفق باشی آجی قشنگممرسییییی عزیزم
توهم همینطور جانا