-
@infinitie-a نه ببین من لحنتو شوخی نگرفتم....عاخه خنده ای چیزیم نذاشته بودی
یکی یهو بیاد بت بگه حالم ازت بهم میخوره خودت بدت نمیاد؟
چیکار کردی که حلال کنم
شما حلال کننوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ermia-mirzakhani حالم ازت به هم میخوره
-
@ermia-mirzakhani حالم ازت به هم میخوره
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@infinitie-a
گمشو لنتی -
zeinab dehghani
۴ بااار
کجاس برم اسکرین بگیرم
شما همون بودی که میگفتی معذرت خواهی مگه نقل و نباته که هی میگید؟
حالا خوبه من ۳ بار اونم بخاطر حرفی که زده بودم عذر خواهی کردم شما چی؟
عالی عالینوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ermia-mirzakhani من میگم معذرت خواهی نقل و نبات نیست ک همینجور خرجش کنی برای هرجایی..ولی جایی ک لازمه باید بگی...
وخب معذرت خواهی کردن اصن کاربدی نیست ک....
برین همون پایینا پیداش میشه..ولی انصافن اسکرین گرفتنش به چ درد میخوره؟! -
@narjes-hashemi
اره منم خیلی وقته نخوندمش ولی خب اون موقع زیاد میخوندم
اره مامانش میره بازیگر شه بعد با یه بچه میاد
چقدر مادر رو فحش دادمیهویی رفت بازم
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sania-andiravan خانه ی خودمان رو بشین بخون
ولی انصافا خودکشی نکنیا هم نیازت داریم هم دیه نداریم -
zeinab dehghani
احتمالا
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@infinitie-a باید بگین به احتمال خیلی زیاد
-
@narjes-hashemi
دیدی تو مرحله دو المپیاد کامپیوتر تو سوال عباس بوعذار دادن؟
خدایی داستانش چیه من نمیدونمدارم حدس میزنم واس چی میزارن
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sania-andiravan الان از تو میشنوم
-
chichak am بقول تیکه یه بنده خدایی شقایق هام پژمردن:)
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
chichak am بقول تیکه یه بنده خدایی شقایق هام پژمردن:)
چرا عزیزم
حرف بزن خب -
@sania-andiravan خانه ی خودمان رو بشین بخون
ولی انصافا خودکشی نکنیا هم نیازت داریم هم دیه نداریم@narjes-hashemi
من سر اپل و رین هم گریه ام گرفت
اون موقع که دختره ماشین می گیره که بیاد خونه می بینه عه اینکه مامانمه(یاد این دیالوگ علی افتادم)
خیلی غمگینه؟ -
@ermia-mirzakhani من میگم معذرت خواهی نقل و نبات نیست ک همینجور خرجش کنی برای هرجایی..ولی جایی ک لازمه باید بگی...
وخب معذرت خواهی کردن اصن کاربدی نیست ک....
برین همون پایینا پیداش میشه..ولی انصافن اسکرین گرفتنش به چ درد میخوره؟!نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۴ آخرین ویرایش توسط Potato انجام شدهzeinab dehghani
بلی کاملا درسته...
یادم می مونه با اسکرین
یه روزی بر علیهتون شاید استفاده اش کردم
البت این حرفا چیزل خاصی نیس
راستی امروز یه پستتونو خوندم خیلی متحول شدم
نمیگمم کدومش بود
ولی یه داستانه بود گفته بورید خیلی خوب بود=)
مرسی -
سلام
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@infinitie-a سلام به آقا ابوالفضل خودمون
-
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روزگارا قصد ایمانم مکن
زآنچه میگویم پشیمانم مکن
کبریای خوبی از خوبان مگیر
فضلِ محبوبی ز محبوبان مگیر
گم مکن از راه، پیشاهنگ را
دور دار از نامِ مردان، ننگ را
گر بدی گیرد جهان را سربهسر
از دلم امیّد خوبی را مبر
چون ترازویم به سنجش آوری
سنگ سودم را منه در داوری -
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بَبَم جان؟
خداایا منو بوخور -
@infinitie-a باید بگین به احتمال خیلی زیاد
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
اوهوم
-
@narjes-hashemi
من سر اپل و رین هم گریه ام گرفت
اون موقع که دختره ماشین می گیره که بیاد خونه می بینه عه اینکه مامانمه(یاد این دیالوگ علی افتادم)
خیلی غمگینه؟نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sania-andiravan من که اصلااااا هیچی برام مهم نیست و با کتاب گریه دار قهقه میزنم از خنده سر این کتاب دوروز غذا نخوردم
-
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
_Sajjad_ علیکسلام آقا سجاد
-
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چرا ساکت شدید=)
-
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ermia-mirzakhani میخوای یه طومار برم؟
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
chichak am بقول تیکه یه بنده خدایی شقایق هام پژمردن:)
چرا عزیزم
حرف بزن خبنوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهchichak am نمیشه:)اینجانه
-
نوشتهشده در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۹:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز، سحر غلغله میآغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غمِ هم پروازند … -
@sania-andiravan من که اصلااااا هیچی برام مهم نیست و با کتاب گریه دار قهقه میزنم از خنده سر این کتاب دوروز غذا نخوردم
@narjes-hashemi
انقدر یعنی خنده داره؟
من احساساتی میشم
بعضی هاش دلیلی ندارن واقعا
ولی از این لوس بازی ها که لوس حرف بزنم لوس کنم گریه کنم نیستم