-
اگر دریای دل آبی ست تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش
تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن
تویعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن
تویعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن
تویعنی چتری از احساس برای قلب بارانی
تویعنی در زمستان ها به فکر پونه افتادن
اگر یک آسمان دل را به قصد عشق بردارم
میان عشق وزیبایی ترا من دوست میدارم -
ممنونم از حضورتون توی شعردانه اما بهتره چندتا نکته ی کوچیک رو بازگو کنم
#شعر قرار بدین (از ادمینا خواهش میکنم پستای غیرمرتبط رو حذف کنن)
اسم شاعر رو هم ذکر کنین اگه ناشناس هم هست بنویسین ناشناس
سعی کنین شعرهایی که ارزش ادبی بیشتری دارن رو تو اولویت قرار بدین
فکر کنم اینطوری تاپیک قشنگ تری داشته باشیم.با احترام
-
بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست!
عماد خراسانی -
جوونی هم بهاری بود و بگذشت
به ما یک اعتباری بود و بگذشت
میون ما و تو یک الفتی بود
که آن هم نوبهاری بود و بگذشت
باباطاهر -
پشت سكوتت سنگر گرفتيو
توي نگات انبار باروته
هيچ وقت نفهميدي كه سربازت
به جرم عشق تو،تو تابوته#آيدين_عاشوري
-
تن تو بوي غريبه ها رو ميده
من نميتونم در آغوشت بگيرم
وقتي ميدونم كه از من بي نيازي
ميخوام آروم توي تنهاييم بميرم#آيدين_عاشوري
-
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
نیست دیگر به خرابات،خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد
حال آن خسته چه باشد که طبیبش بزند
زخم و بر زخم،نمک پاشد و مرهم ببرد
آن که بر دامن احسان تو اش دسترسی ست
به دهان،خاکش اگر نام ز حاتم ببرد
زنگ چل ساله آیینه ما گر چه بسی ست
آتشی همدم ما کن که به یک دم ببرد
رنج عمری،همه هیچ است اگر وقت سفر
رخ نماید که مرا با دل خرّم ببرد
عماد خراسانی
-
سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوی
نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود
صائب تبریزی -
شراب شوق می نوشم به گرد يار می گردم
سخن مستانه می گويم ولی هوشيار می گردم
گهی خندم گهی گريم گهی افتم گهی خيزم
مسيحا در دلم پيدا و من بيمار می گردم
مولانا -
-قصه اینجاست که شب بود و هواریخت به هم
-من چنان درد کشیدم که خدا ریخت به هم -
هنگام سپیده دم خروس سحری / دانی که چرا همی کند نوحه گری؟
یعنی که نمودند در آیینه ی صبح / کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری ... ( ابوسعید ابوالخیر )
حالا همین رباعی رو با صدای استاد شهرام ناظری گوش کنید که روحتون شاد بشه
پشیمون نمیشید! ( حجم 1 مگابایت )
http://www.mediafire.com/file/o8ttfia3347h2lf/Khorus+Sahari.mp3 -
پیر مغان سزای عمل زود می دهد / تا توبه کرده ام ، به خمارم عذاب کرد
-
قاصد ز بَرم رفت که آرَد خبر از یار / باز آمد و اکنون خبر از خویش ندارد ... "ولی دشت بیاضی"
-
رشکم آید به مقیمان سرآپرده ی خاک / که ز اسباب جهان با کفنی ساخته اند ...
-
غنیمت دان اگر دانی که هر روز / ز عمر مانده روزی می شود کم
برو شادی کن ای یار دل افروز / چون خاکت می خورد چندین مخور غم!