هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
اگه هر شب میون سیل عرق از خوابهات بیدار میشی
اگر تنهایی به مانند یک دلبر، سر
تاسر با تو دراز می کشه در آغوشت
اگر به سادگی مژههات برای هر چیزی خیس میشه
اگه مادرتو گرم تر بیاد می آوری
و حتی درکش می کنی
اگر قلبت را به مانند نامه ای
مچاله و پرت شده حس میکنی
اگه خودتو بی کس و زود
فراموش شده حس می کنی
کودک درونت رو بغل کن
برایت انسان رو تعریف میکنه
دست ها گناهکارند
زبان ها گناهکارند
یک آتش زمانه
همه ی این ها در کل
دنیا گناهکاره
معصوم نیستیم،
هیچ کدوممون
ح.ص -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چرا از هر رشته ای خوشم میاد باید رقابت و متقاضی توش خیلی زیاد باشه...
این منو می ترسونه -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Emmet200
چرا شعر قبلی رو پاک کردین -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
و اینکه از همه رشته ها میتونن بیان حتی داروسازی، استرس میده
️
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فضا چه ادبی شده
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب -
بر روی دردم درد اضافه نکن
دردمو برای خودم تعریف کردم
باز موندم خودم ، تک و تنها
عمیقا می سوزونه ، عمیقا
این قلبم سر جاش نمی مونه
با تو سوختم ، با تو
نه بی تو و نه هم با تو، نمیشه
هر کسی بهترین ِ
بهترین ِ بهترین رو
برا خودش نگه میداره
این عشق رو در دنیا
کسی نمیتونه بفهمه
واینستا واینستا اونجوری
اونجور نگاه نکن کنارم باش
با تو ، با تو سوختم
سوختم سوختم با تو
با تو ، با تو ، گول خوردم
گول خوردم گول خورم با تو
ح.ص
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خودت میدونی دیگه
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شب -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۲ آخرین ویرایش توسط چیچک انجام شده
چیزی که میتونه منو از پا دراره نه دوریه نه دلتنگیه نه کم غذاییه نه درسای سنگینه
بیخوابیه بیخوابی -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب -
نپرس از منِ تنها چرا پریشانی؟
خودت که حال مرا خوبِ خوب میدانیمنم که هرچه بگویی "برو" نخواهم رفت!
تویی که هرچه بگویم "بمان" نمی مانی... -
چیزی که میتونه منو از پا دراره نه دوریه نه دلتنگیه نه کم غذاییه نه درسای سنگینه
بیخوابیه بیخوابی -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
۰۱:۰۱
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آره چسبید