به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن✨
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم 😍
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن 🐥🐰
بعضیاشون غمگینن 🙁
بعضیا بی حس و بی حالن 😶
بعضیا خیلیی شادن 😄
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..😉🤗
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم😉♥)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم😍🤗♥
سلام سلام 😍
اینوری سلام:////
اونوری سلام:\\
هر وری سلام :/|
کلا سلام🤩
خلاصه سلام 🤭
همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد ma.a 🌺 بود
خب سوال 🙃
تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟😶
اینبار یه کم فرق میکنه 🙂
چه فرقی ؟؟ 🧐
اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم 😁😋
بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا )
عشق آهنگا بیاین 🤩
@دانش-آموزان-آلاء ♥️
@فارغ-التحصیلان-آلاء 💜
@ریاضیا 💙
@تجربیا 💚
@انسانیا 💛
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون 😀
نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه .
من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن 😀 )
پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره....
حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟
این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم.
**اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین
پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین !
خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید
alireza_ysf75 فااطمه بهاره M.an
اخراج نشوم صلوات 😂
خب خب Ladies and gentlemen, my dear compatriots😂
سلام
لطفا هندزفری ها حاضر😍
Your browser does not support the audio element.
یه شب طولانی🍁
کنار اونایی که🍁
دوسشون داری 🍁
و دوست دارن و 🍁
تو خوشحالی🍁
جای یه چنتا مسافر قدیمی پیش ما خالی🍁
آخ تو شب یلدای منی🍁
دیوونه ی دوست داشتنی🍁
لبای تو رنگ اناره 🍁
و هندونه شیرینیش کم میاره پیش بوسه های تو🍁
که غم نداره🍁
غم نداره🍁
غم نداره🍁
آخ تو شب یلدای منی 🍁
دیوونه ی دوست داشتنی🍁
لبای تو رنگ اناره🍁
و🍁
هندونه شیرینیش کم میاره🍁
پیش بوسه های تو🍁
که جنس یاره🍁
جنس یاره🍁
جنس یاره🍁
تو مثل بارونی تو دل مهمونی🍁
دلمو دلمو دلم میمیره🍁
واسه تو که جونی🍁
تو این شب یلدا که نمیشه فردا🍁
دلمو دلمو دلم میره با تو تا ته رویا🍁
خب
021c2912-89cd-45e1-b88a-ad38f80a617b-image.png
اینو من دیشب تو تودلی دیدم گرسنم شد😋 🙄 😞
به قول سونیا خانوم چون من دیدم باید شما هم ببینین😂 😂
poster_d6064d7f-fc3a-4006-aeae-2c89947e9a9c.jpeg
به مناسبت این شب همایونی
تمام پولایی که ازتون گرفته بودم برمیگردونم ...😂 😂
1f12510d-401e-4da5-afb9-1e6aef3f5ac5-image.png
خدمت شما🤩 🤩
2e26c2ea-eeb3-4adb-819c-244699f7f099-image.png
کرسی شب یلدااا= بهشت❤ ❤
و اما
Your browser does not support the audio element.
🕺🏻 🕺🏼😍 😂 😂
__
حیفه از بانو طوفان متنی نداشته باشیم تو تاپیک با قلم زیباشون💯
چقدر این شب یلدا را دوست دارم !
بهانه ی موجه و دلپذیری که بانیِ تجدید دیدارهاست ، که با لبخندی ، نفس نفس زنان ، از فاصله های دور می رسد ، دست های تنها مانده میانِ مشغله های روزگار را می گیرد و به واسطه ی احساسی عمیق و چند هزارساله ، آدم ها را دور هم جمع می کند .
یلدایی که ته تغاریِ پاییز است و نو رسیده ی خوش یُمن و دلبرانه ی زمستان ،
یلدایی که عاشق است ...
که سرآغازِ جاودانه ترین لبخند هاست ،
سرآغازِ گرم بودن و گرما بخشیدن در دلِ سردترین شب ها و بی فروغ ترین روزها ...
این یلداهای با هم بودن فرصت خوبی ست ؛
فرصتی برای شستنِ غبارِ رخوت و تنهایی از آینه ی دل ،
فرصتی برایِ دوست داشتن و دوست داشته شدن ،
به بلندایِ یک دقیقه ،
به وسعتِ یک عمر ...
یلداتون پیشاپیش مبارک🌸 💐 💫 🌿 🌟 🍁 🌈 🌱
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@تجربیا
@انسانیا
@ریاضیا
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403
سلام به یاران جــان😍
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..❤
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم😊
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه😅
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..💕
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن🙏❤
M.an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب😍
دعوت میکنم از :
خانوم
dlrm
اکالیپتوس
revival
گونش
@Saahaar
sheyda.fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
سلام دوستان وقت شما به خیر
برای اینکه یه کلاس خلاق و پویا باشه اساتیدتون چه کاری انجام میدن؟
یه کار خلاقانه که کلاس رو سرگرم کنه چه کاری هست به نظر شما ؟
سوال پرسیدن و بحث کردن و ... منظورم نیست
مثلا درس دادن از روی پاور
درس دادن از روی فیلم
مصاحبه کردن و مستند ساختن
بازی کردن سر کلاس
خلاصه کنم یه چیز خیلی خلاقانه واسه ارائه درس گردشگری اسلامی میخوام
1158234ipbspy0c8q.gif
⚡ %(#042978)[321]
📣 صدااا میاااد؟ 🙈
✨ سلام🦋 اکالی هستم با طعم بامبو 😂😍
امیدوارم که حال دلتون عالی باشه 💛💙💜💚❤
pichak_net-70.png
عاغا بیایید نقاشی بکشیم لذت ببریم 😍 %(#c9009a)[نقاشی با موس]م خییلی باحاله 😂
لازمم نیس حتما نقاشیاتون ذهنی باشه فقط رفقای گلم اسپم ندید اینجا خیلی ممنون❤️🌈
من نقاشیارو جمع میکنم اینجا شاید الان پستای تکراری ببینید ولی پست جدیدم میزارم شماهام از خلاقیتاتون بزارید 😎
pichak.net-46.gif
✨ @فارغ-التحصیلان-آلاء ⭐
✨ @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا ⭐
✨ @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا⭐
✨ @دانش-آموزان-آلاء⭐
pichak.net-46.gif
1158234ipbspy0c8q.gif
سلام و درود به همه 🌻❤
لازم به توضیح اضافه نیست از اسم تاپیک مشخصه
این تاپیک رو زدم تا اینجا تجربیات آشپزی،پخت کیک،غذای های محلی و نوشیدنی های مورد علاقه مون
رو با هم به اشتراک بذاریم
و از هم پخت کلی خوراکی خوشمزه رو یاد بگیریم
و یه تفریحی باشه واسه اوقات فراغتمون و البته یه انگیزه واسه آشپزی
پس اینجا عکس اونها رو قرار بدید
و درصورت تمایل طرز تهیه شون رو هم بگین
دعوت میکنم از:
@soniaaa
Anzw 18
Gharibe Gomnam
@roghayeh-eftekhari
chichak am
@حامد-صباحی
@حمید-صباحی
m.hmt
@sania-Andiravan
z Gheibi
🌻🌻
و بقیه دوستان
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
توضیحات کامل درباره خوابگاه در این تاپیک !
.
42718713-37c0-4561-8704-99f1d29c2726-image.png
درود بر شما دوستان نازنین 🖐
امیداورم پاینده و تن درست باشید 🍃
در این تاپیک دعوت میکنم از دوستانی که در حال حاضر خوابگاهی هستند یا خوابگاهی بودند یا خوابگاهی خواهند شد ! تا اگر میشه این لطف بزرگ رو بکنن و تجربیات و دانسته هاشون رو به اشتراک بزارن. 🏡
خودم خیلی دوست دارم بدونم چی باید ببریم چی نباید ببریم ! و یکی از دغدغه هام اینه که خوابگاه اتو داره یا نه 😂 ! و اینکه کلا اگه نکته ای میدونن بگن.
سپاس فراوان 🙏 💙 💐
پانوشت : اگه این تاپیک پین بشه یا چیزی که به بیشتر دیدنش کمک کنه خیلی عالی میشه .
@ناظم
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@رتبه-های-انجمن-آلاء
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا
@ریاضیا
@انسانیا
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
عشق را از عشقه گرفته اند و آن گیاهیست که در باغ
پس
پدید آید در بن درخت اول بیخ در زمین سفت کند سر برآرد و خود را در درخت بپیچد و هم چنان می رود تا
جمله درخت را فرا گیرد و چنانش در شکنجه کند که نم در درخت نماند و هر غذا که به واسطه ی آب و هوا به درخت می رسد به تاراج میبرد تا آنگاه که درخت خشک شود...
سلوک دولت ابادی -
گذشت زمان کسی رو عوض نمیکنه... فقط بهت میفهمونه آدما همه ی اون چیزی که
نشون میدن و تو در موردشون فکر میکنی نیستن... -
از حیوونا متنفرم....
چرا؟
چون زود میمیرن... اون روز سوگل و تیمور(جوجه رنگی هاشو میگه) رو میخواستم حموم کنم... انداختمش تو وان... بعد هی دیدم بالا و پایین میپرن... دوباره تو همون آب وان شستمشون... رنگ سوگل رفت... بعدشم مرد... تازه مامانم کلی دعوام کرد
دعوا چرا؟
چون که تو وان وایتکس ریخته بودم تمییز شن
هینی کشیدم و بهت زده نگاهش کردم.
تو... تو جوجه هاتو انداختی تو وایتکس تمییز شن؟ خاله
این چه کاریه... آخی... بیچاره ها ....
خب مامان با وایتکس لباسارو میشوره تمییز میشن منم
میخواستم تمییزشون کنم....
آخه موجود زنده رو که نمیندازن تو وایتکس معلومه میمیره... اصلا چرا به وایتکس دست زدی... خطرناکه
اه... خاله تو چه قد سوسولی... همه چیو میگی خطرناک -
میخوام اینو همینجا ثبتش کنم ک هروقت برمیگردم یادم بیاد...
اره تموم شد
شاید چند ماه پیشم همین اتفاق افتاده بود ولی اینسری فرق میکنه چون میدونم دیگ برگشتی درکار نیست
اونقدر ضعیف بودم ک خریت محض انجام دادم الان ک یادم میاد از خودم بدم میاد ولی میدونی تو حال خودم نبودم...
ولی از امروز بهتر میشم سخت تر از اینا گذروندم این ک چیزی نیست در برابرش(:
ولی میدونی شاید اونم دلیل منطقی داشته باشه نمیدونم ولی خوب شد ک تموم شد
دیگ ضعف این چند روز ادامه پیدا نمیکنه میدونم ک میتونم این مرحلشم بگذرونم... -
ی دوستی میگفت تا وقتی کنکور میدیم خیلی وقت داریم فکر کنیم خیلی خیلی زیاد و این خیلی خوبه چون بیشتر با خودمون حرف میزنیم بیشتر خودمونو میفهمیم
اما نگفت ممکنه انقد فکرو خیال کنیم ک دیگه از فکرو خیال روان و اعصابمون خورد بشه و ببُریم️ -
بنظرم غمگینترین مکالمهی عمر آدم اونیه که
آخر شب توی خلوتِ خودت،
با خودت دعوا میکنی،
خودتو سرزنش میکنی چون
به آدمای بیلیاقت اهمیت دادی،
از خودت بدت میاد چون سر بعضی
از آدما اشک ریختی،
در آخرم خودت اشکاتو پاک میکنی و
میگی کمتر غصه بخور همچی درست میشه...
اره اینجوریاست(:
-
صدای گزارشگر فوتبال توی خانه پیچیده بود و امیر
محو تماشای تلویزیون و آن زمین سبز رنگ...
محض رضای خدا یه امشب دست بکش از این
فوتبال...
امیر بی آنکه نگاهش کند گفت جون تو نمیشه... بازی بارسا و رئاله... دیدن داره این بازی... آخ... تف تو ذاتت نیمار.... گل کن دیگه اون توپو... انگار نون نخورده... حیفه نون
آیلار نوچ نوچی کرد و من فقط نگاه...
از بچگی جزو معدود دخترانی بودم که فوتبال دوست
داشتم...
نگاهم نشست به تخمه هایی که تند تند میشکست و داخل بشقاب میریخت... مثل پسربچههای شیطان و تخس شده بود...انگار نه انگار که چند دقیقه قبل با حرفهایش میخواست آرامم کند.
این مسی کره خرو میبینی؟ دیقه ی نود یه گل زد تو دروازه ی ماها. ... حالا اینجا جونش داره در میاد یه حرکت
بزنه... مردیکه ی...
آیلار جلوی تلویزیون رفت و قبل از اینکه امیر حرکتی از خود
نشان دهد تلویزیون را خاموش کرد.
امیر تند از جا پرید
چته؟ داشتم نیکا میکردما ... ...... برو کنار ببینم...
آیلار اخمی کرد و بی شک این دختر خوب جلوی امیر می
ایستاد...
میخوایم شام بخوریم... مثل بچه آدم که نمیتونی فوتبال ببینی... داد هوارت تاسه تا خیابون اونورترم میره...
خیرسرت مهمون داریما.......
تاحالا ندیده بودم کسی اینطور فوتبال ببینه
علی الخصوص این شخصیتی که تو کتاب خلبان بود و اینهمه مغرور و الانم پیش مهندس پرواز نشسته داره اینجوری اونم با این لحن لاتی حرف میزنه
واسه همینم هست که اصولا ادما یک شخصیت ندارن بنظرم -
@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ی دوستی میگفت تا وقتی کنکور میدیم خیلی وقت داریم فکر کنیم خیلی خیلی زیاد و این خیلی خوبه چون بیشتر با خودمون حرف میزنیم بیشتر خودمونو میفهمیم
اما نگفت ممکنه انقد فکرو خیال کنیم ک دیگه از فکرو خیال روان و اعصابمون خورد بشه و ببُریم️کم نیار سونیا
این سختیا هست میفهمم بعضی وقتا آدم کم میاره این برای همه هست ولی کم مونده چند ماه مونده فقط(:مطمئن باش مزدش میگیری(: -
قلب را درون صندوقچه ای میگذارم و درش را سه قفله میکنم ، پشت پنجره چشمانم می نشینم و به منظره ای که عشقمان ایجاد کرده می نگرم ، شبیه خانه ای متروکه به نظر می رسد ، سقف ندارد ... امنیت ندارد ، چراغ هایش کم نورند و فقط جلوی پا را روشن میکنند ، درش باز است هر کسی می آید و می رود ، زنگش خراب است و گوش های ما هم تیز نیست ،
اما امان از وقتی که وارد خانه شوی ، کسی جز من را نخواهی یافت ...
زمانی که عشق تو را انتخاب کردم ، زره آهنی پوشیدم و پا به میدان گذاشتم ، یادم است ... اولین تیر را به اشک های مادرم زدم ، هر قطره از الماس هایش به یخ هایی تبدیل شد که نه تنها وجودم بلکه تمام دنیایم را قطبی کرد ، دومین تیر را بر گلوی پدرم نشاندم که آه های خفیفش برایم حکم نفخ صور را داشت ، دوستانم را از قلمرو حکومتمان بیرون کردم تا دیگر نگاه های نگرانشان را نبینم ، من در کاخ خودم ملکه بودم ولی در کنار تو تبدیل به میوه ی گندیده ای شدم که مگس های مزاحم گرد تا گردم بچرخند و تفکراتشان را ویز ویز کنان بر مغز بیچاره ام دیکته کنند ،
بعد از مدت ها می خواهم با خودم صادق باشم ، اینکه عشق تو چه بلاهایی بر سر من آورده است ، در یخچال را باز کردم ، تعداد قلب هایی که شکستم از دستم در رفته است ، قلب برادرم را بیرون آوردم و نگاهی به آن انداختم ، گویا دست کمی از هند جگر خوار ندارم ، به سمت صندوقچه ام برگشتم ، سیاهی موهایم را از من وعده گرفت تا باز شود ، قلب خودم را دیدم ... خودم را دیدم ... گوشه ای تنها ، شکسته ، غمگین ، بیرون آوردمش و نوازشش کردم ، مغزم درد گرفت ... نگاهی به خرت و پرت های دیگر انداختم ، آرزوهایم بیشتر از همه به چشم می آیند ، غریبانه همدیگر را در آغوش کشیده اند و انگار باور کرده اند که دیگر هیچ وقت قرار نیست جامه عمل بپوشند و همینطور اینجا خواهند ماند تا روزی همراه خودم دفن شوند ، همگی با هم برویم به جایی که تعلق داریم ، پوچی محض ...
کنارشان امید هایم را یافتم ، یخ زده بودند و تکان نمیخوردند ، لمسشان کردم ، اخ ... سنگ نرم تر از اینها است ،
و در کنار همه اینها عشق تو را دیدم ، برش داشتم و خوب نگاهش کردم ، لعنت به تو ، کشیدمش بر روی رگ هایم ، قسمتی از کهکشان بیرون زد ، خیلی وقت بود که ستاره ندیده بودم ، نوری از درون صندوقچه بیرون زد ، تعجب کردم ، در این برزخ چه کسی جان سالم به در برده است ؟ نگاهش کردم ، اشک در چشمانم حلقه زد ، دعاهای مادرم بود ...
به مچ هایم خیره شدم ، رز ها بی وقفه بیرون میزدند ، روحم درد میکرد ، دعاهای مادرم برخواست و بر روی دستانم نشست ، حالم خراب تر از این حرف ها بود ، زورش نرسید ، گرفتمشان و بر روی چشمانم نشاندم ، اشک هایم جاری شد ، بعد از سال ها ... وجودم را گرم کرد ،
برخواستم و به سمت تلفن رفتم و به مادرم زنگ زدم ، بعد از چند بوق برداشت ، صدایش پرواز کرد و به پشتم چسبید ، شد بال هایی سفید رنگ از جنس مادرم ، به سمت آسمان کشاندنم ، بالا و بالاتر رفتم ،
خدا را شکر برای آخرین بار صدای مادرم را شنیدم . -
احساس می کنم دارم تمام داشته هام را می بازم . آدم هام را / لحظه هایی که میشود تویش بخندم را ... من دارم می بازم و فقط نگاه میکنم حتی تلاش هم نمی کنم که فردا روزی بتوانم به خودم بگویم هی دختر تو جنگیدی !
نه
من
من نمی جنگم... نجنگیدم... سعی هم نکردم حتی
...
فقط تماشا کردم ... و آدم هام... روزهام یک به یک
رفتند ... من هیچ کاری نکردم من نشستم ... تماشا
...
کردم ... حتی چشم هام را هم نبستم .
مهم نبود زن کناریم در مورد من و اشکهایم چه فکری
میکرد... -
روزگار همیشه بریک قرار نمی ماند دارد، روز و شب دارد ،تاریکی دارد. کم دارد... بیش دارد...
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده تمام میشود... بهار می آید
نگاهم می افتد به خط خودم که گوشه ی همین صفحه نوشته ام از یک جایی به بعد، حال آدم خوب نمیشود...
حرفم را پس میگیرم... خودکار را عسلی کنار تخت برمیدارم
از یک جایی به بعد آدم آرام میگیرد... بزرگ میشود... بالغ میشود... پای تمام اشتباهاتش می ایستد... سنگینی تصمیمی را که خودش گرفته گردن دیگری نمی اندازد...دنبال مقصر نمیگردد... قبول میکند گذشته اش را .... انکارش نمیکند... نادیده اش نمیگیرد... حذفش نمیکند... اجازه میدهد هر چه هست... هرچه بوده، در همان گذشته بماند... حالا باید آینده را بسازد... از نو... به نوعی
دیگر...
درک میکند مشکلات زندگی را باید پذیرفت... شاید تمام نشوند... اما میرسد روزی که بتوان تحملشان کرد.
یاد میگیرد زندگی یک موهبت ،است غنیمت است، نعمت است... قدرش را بداند و آن را فدای آدمهای بی مقدار
نکند
همه ی اینها را که فهمید یک آرامشی می آید مینشیند توی دلش...توی روح و روانش... اینجای زندگی همان جایی است که دولت آبادی گفته... اصلا از یک جایی به بعد حال
آدم خوب میشودد