هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Michael Vey
لبخند ملیحنوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Dex این منفی از من ب تو یادگاری
لبخند ملیح تر -
@Dex این منفی از من ب تو یادگاری
لبخند ملیح ترMichael Vey
ناناعت شدم
میرم
دیگه هم بهت لبخند ملیح نمیزنم -
نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گوشیم ۷۹ درصد شارژ داره ولی بازم تو شارژه و تو شارژ ازش استفاده میکنم:)
-
مهشید حسن زاده 0 خیلی خستم و دیگ برنمیام
نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey پس فک کردی کی تاحالا و تااینجا اوردتت؟
ازینبه بعدم همینه
ببین منو
نه فقط تو
همتون
همتون که وقت امتحاناتتونه
دم کنکورتونه
اولیش یا چندمیش
اهااای
زندگی همینه
تنهایی...مشکلات...بفنایی...
ولی یادتون باشه ته این مسیر چی منتظرتونه
که چرااصا اومدین تااینجا؟که چراباید ادامه بدین...
بخدا اینطرفشو دیدم
اگه مسیرتان این نیست بکشین کنار
با جسارت
خانوادتون هیچوقت راضی نمیشن تاااا بشون نتیجه رو نشون ندید
پس بیخیال مخالفتا و فشاراشون
بزنید بیرون ازین خونه امنای لعنتیتون
جهنم که کسی نیست
به درک که نمیفهمنتون
فدای تار موتون اگه شبتون بارونی صب شد
کم نیارید
کنارنکشید
ازخودتون کنار نکشید
پاخودتون بمونید -
نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط بابونــــه انجام شده
.....
واقعا که -
نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
محکم
-
نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
://///
-
مهشید حسن زاده 0
نمیدونم قضیه فلسفی شدنوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ABR_DJ
-
@ABR_DJ پرستو بابایی
نه بازم میرم تو زندوندانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۷ آخرین ویرایش توسط پرستو بابایی انجام شده@Alba
ای بابا نشد که هنوز روشنایی رو ندیده دوباره بری تو ظلمت -
.....
واقعا که@Matrix
چی شده زهرا ؟می تونیم صحبت کنیم ؟ -
Michael Vey پس فک کردی کی تاحالا و تااینجا اوردتت؟
ازینبه بعدم همینه
ببین منو
نه فقط تو
همتون
همتون که وقت امتحاناتتونه
دم کنکورتونه
اولیش یا چندمیش
اهااای
زندگی همینه
تنهایی...مشکلات...بفنایی...
ولی یادتون باشه ته این مسیر چی منتظرتونه
که چرااصا اومدین تااینجا؟که چراباید ادامه بدین...
بخدا اینطرفشو دیدم
اگه مسیرتان این نیست بکشین کنار
با جسارت
خانوادتون هیچوقت راضی نمیشن تاااا بشون نتیجه رو نشون ندید
پس بیخیال مخالفتا و فشاراشون
بزنید بیرون ازین خونه امنای لعنتیتون
جهنم که کسی نیست
به درک که نمیفهمنتون
فدای تار موتون اگه شبتون بارونی صب شد
کم نیارید
کنارنکشید
ازخودتون کنار نکشید
پاخودتون بمونیدنوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمهشید حسن زاده 0 هعی... شاید بدترین قسمتش این باشه که بعد مدتها تکیه گاه بودن یکمم ک شده خودتم نیاز ب تکیه گاه داشته باشی ولی... اره حق باتوعه.. نمیدونم چرا تو کتم نمیره ولی باید هرجور شده خودمو درست کنم.. به جای اینکه ی گوشه از زندگیم وایسم و خراب شدنشو تماشا کنم..
ممنون از حرفات :> -
من واقعا رددد دادم
️
-
@Matrix
چی شده زهرا ؟می تونیم صحبت کنیم ؟نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۲۰ آخرین ویرایش توسط بابونــــه انجام شدهپرستو بابایی بله
-
مهشید حسن زاده 0 هعی... شاید بدترین قسمتش این باشه که بعد مدتها تکیه گاه بودن یکمم ک شده خودتم نیاز ب تکیه گاه داشته باشی ولی... اره حق باتوعه.. نمیدونم چرا تو کتم نمیره ولی باید هرجور شده خودمو درست کنم.. به جای اینکه ی گوشه از زندگیم وایسم و خراب شدنشو تماشا کنم..
ممنون از حرفات :>نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey میفهمم این حسو
تمام مدت محکمی
و آخر روز شاید احتیاج داری به یه آرامش به یه آغوش امن(تورو خدا باز خفم نکنید عاشق شدی یانه...کلی میگم)
وکمی ضعیف بودن
نازکردن و...
ولی الان نه
هنوز محکم بمون
روال میشه -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۲۲ آخرین ویرایش توسط Reza-H انجام شده
جالب شد.
او به حرف گفت،
اما تضمین آنکه وسط مسیر کنار می زند، جز امیدش کسی نیست.
صبر داشته باش. امیدش چون شمع وا می رود.
و یخی که به امید آن از راه به در شده، دیگر در دستش نیست. زمین را تر کرده.
و به اویی که آن جمله سمی را به مغزش تزریق کرد می نگرد که هاله ای بیش نیست و می رود و او به جاده ای متروک می نگرد که زمانی در زمانش، خاک های نرم و زنده ای داشته و حال کوبیده و مرده و مسخ شده.
دوباره پاهای لرزانش به طریق می رود و قدم های سنگین بعد از مرگ سهراب... -
نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Sevilay بقیه قبولی دادن که تو رد دادی؟
چیشده دتر -
Michael Vey میفهمم این حسو
تمام مدت محکمی
و آخر روز شاید احتیاج داری به یه آرامش به یه آغوش امن(تورو خدا باز خفم نکنید عاشق شدی یانه...کلی میگم)
وکمی ضعیف بودن
نازکردن و...
ولی الان نه
هنوز محکم بمون
روال میشهنوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمهشید حسن زاده 0 دقیقا.........
-
@Sevilay بقیه قبولی دادن که تو رد دادی؟
چیشده دترمهشید حسن زاده 0
نه منظورم اینه اعصابم خورده
️
-
نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
و بالاخره..
-
مهشید حسن زاده 0
نه منظورم اینه اعصابم خورده
️
نوشتهشده در ۶ خرداد ۱۴۰۲، ۱۷:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Sevilay میدونم
پرسیدم...