هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۷:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تغییر سخته...
-
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۷:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
باید کمتر باشی کمتر محبت کنی
تا عزیزتر باشی -
@دختر-بهار
شکر توچطوری
چه میکنیفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۷:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam خوبم منم مرسی
درس
تو چطور -
Gharibe Gomnam خوبم منم مرسی
درس
تو چطورنوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۷:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@دختر-بهار
خواهرم قبل اینکه بره بهم گفت آبجی تو درسات کیتموم میشه بهش گفتم هیچوقت -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۸:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
.....
-
او که بعد از ساعت ها، دیگر می ایستد. می داند که نمی رسد. دیگر سرش پایین و مشغول دویدن نیست. آب، حالا نیز گذرا از سر شده. پس سرش را بالا می گیرد. به شبح هایی از انسان ها که به سرعت از کنارش می گذرند نگاه می اندازد. روح در چشمانش نیست. نمی توان گفت که از چشمانش، چه چیز فواره می زند... هیچ. نه خشم. نه غم. نه حسرت... هیچ. تنها "نگاه" در مردمک مانده. که آن ها را نیز می گیرد.
-
Hhh Hh
من اشتها دارم گشنمه اما حتی حال غذا خوردن ندارم
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۸:۱۹ آخرین ویرایش توسط Hhh Hh انجام شدهGharibe Gomnam
عجب
نمیدونم چرا
یاد اون جملهه افتادم:
میگفت: خستمه از اینکه خستمه.... -
Reza-H در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
که آن ها را نیز می گیرد.
حال، دیگر "من" ندارد. تمام شده است
گاه، گُلی را در تهاجم پرتو های خورشید که می گذاری،
و تاخت زمان که می گذرد،
گل، تنها کمی تیره تر به نظر می آید. اما تا آن را لمس کنی، از ذره ذره وجود، از هم می پاشد. فرومی ریزد. به قطعاتی که حتی فکر نمی کنی که این قطعات قابل تفکیک از هم هستند، تقسیم می شود.
و حال، یک تل از خاکستر سرخ داری که تا ثانیه ای پیش می پنداشتی که گلیست، "زنده"...
او نیز به سرنوشت گل های خشکیده دچار شد. بر آفتاب ماند و ماند. و زمانی که زمان، طاقتش طاق شد، شکست. فرو ریخت و "خود" به "خ" ،"و" و "د" تبدیل شد که بیش از آنکه خود باشند، سمبلی از خستگی، واهمه و درد بود که بر زمین پاشیده بود -
the boy in Rain
-
Saudade 19 0
حالا امیر خوبه
علی رو منشن میکنم تا بهت بگه من چقدر سمم
officer kنوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۸:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ABR_DJ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Saudade 19 0
حالا امیر خوبه
علی رو منشن میکنم تا بهت بگه من چقدر سمم
officer kتایید میکنم حرفشو
و تاکید میکنم که در حد و اندازه H2SO4 اسیدِ خالصه -
officer k در ☆■● نوستالژی☆■● گفته است:
بهونه =)))))))یادمه یبار املت توت فرنگی درست کرد با خامه و پنیر و شیر و توت فرنگی و گوجه
-
lO_Ol اها
گفت شاید منظورت اینه آماده ی درس خوندن نیستم
آره بابا چیه الکی یه ترمم عقب میوفتی -
lO_Ol منم که هیچ لباس گرم نیاوردم پارس اباد
همه شلوارک و تاپ و.. -
با خمیر مجستمه سازی دیگه چیا میشه درست کرد؟
-
خسته شدم..
-
Gharibe Gomnam
عجب
نمیدونم چرا
یاد اون جملهه افتادم:
میگفت: خستمه از اینکه خستمه....نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۸:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهHhh Hh
تنهایی همیشه خوب نیست چون امشب باید تنها غذا میخوردم حال نداشتم
اما یه بارم تنها بودم نهار تنها خوردم خیلی چسبید -
راستی بچه ها امروز آیین نامه امتحان داشتم
بدون غلط قبول شدم
@0yasin-sh0 قابل توجه بعضیا -
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۸:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Zahra-HD در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
راستی بچه ها امروز آیین نامه امتحان داشتم
بدون غلط قبول شدم
@0yasin-sh0 قابل توجه بعضیابسلامتی
-
@Zahra-HD در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
راستی بچه ها امروز آیین نامه امتحان داشتم
بدون غلط قبول شدم
@0yasin-sh0 قابل توجه بعضیابسلامتی
@ariana-a مرسیییی