-
غبار صبح تماشاست هرچه باداباد
تو هم بخند جهان خراب میخندد
-
كه با شكستن پيمان و برگرفتن دل
هنوز ديده به ديدارت آرزومند است -
هوا گرم است
و حوصله ی مباحثه نیست
من غمگینم
و همین که بادی خنک به صورتم بوزد
هر حرفی را قبول میکنم... -
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید
و چه بی ذوق جهانی که مرا بی تو ندید
_محمد علی بهمنی
روحشون شاد یادشون گرامی -
-
شعر نیایش خاک
از احمد عزیزی
-
صبح یعنی
وسط قصه تردید شما
کسی از در برسد نور تعارف بکند!سهراب سپهری
-
زهی امیدها
در نا امیدی....- مولانا
-
ببین چه دلخوشیِ سادهای!
همینم بس
که یادِ من، به هر اندازه مختصر باشی .محمد علی بهمنی
-
در سکوت صدایی است
دلی باید که دریابد...
شمس تبریزی
-
در سکوت صدایی است
دلی باید که دریابد...
شمس تبریزی
-
بحریم و نیست قسمت ما آرمیدنی
چون موج خفته است تپش مو به موی ما- بیدل دهلوی