|
️
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
فکر میکنم درست‌ترین توصیف برای اتفاقی که برای من افتاد این باشه که کسی اومد و تمام من رو از تنهاییم بیرون کشید... تمامیتی که تاحالا رو نکرده بودم و از اون حریم امن خارجش نکرده بودم... و بعد که تمامیتم رو بیرون کشیدم، رهام کرد.
و من مدت زیادیه هی دارم تلاش میکنم با این حجم عظیم کنار بیام... و توامان باهاش نیاز دارم پناه ببرم به کسی تا کمکم کنه... چون دست تنها از پس این غول گندهٔ عظیم برنمیام و تمام نقشه‌ها با شکست مواجه میشه...
انگار قبل‌تر کنار اومدن با تمام این قضایا راحت‌تر بود. انگار که به‌زور، ولی برای سال‌ها، همه‌چیزت رو جا دادی توی کمدت... و یهو یکی میاد همه رو می‌ریزه بیرون! و ول میکنه و می‌ره... اما این‌بار که بخوای دوباره همه رو جا بدی توی همون کمد، به صورت عجیبی وسایلی که از همون تو دراومدن، دیگه اون تو جانمی‌شن. -
S.daniyal hosseiny خیلی زیبا بود زیبا
-
آیدین گفت: توی این مملکت پیش از اینکه به سی سالگی برسیم تباه می‌شویم. تو یک‌جور، من یک‌جور، آیدا هم یک‌جور دیگر …
سمفونی مردگان / عباس معروفی
الهه و الهه‌ها هم جور دیگه تباه میشن....
-
یه تست برای پادکست دادم
صبح ویس رو برای دوستم که دوبلوره فرستادم غیر مستقیم گفت افتضاحه
خودمم قبول داشتم
انقدر متنفر بودم از اون ویسم
که نمیخواستم برای خانمه بفرستمش
ولی زشت و بی ادبی بود وسط چت یهو برم و آنلاین نشم
گفتم نهایتا مسخره ام میکنه
حدس بزن چی شد؟
کلی ازم تعریف کرد
و گفت صدات بدرد پادکست نمیخوره ولی میتونیم برای قصه گویی نمیدونم یه همچین چیزی ازش استفاده کنیم
آها یادم اومد کتابخوانی -
یه تست برای پادکست دادم
صبح ویس رو برای دوستم که دوبلوره فرستادم غیر مستقیم گفت افتضاحه
خودمم قبول داشتم
انقدر متنفر بودم از اون ویسم
که نمیخواستم برای خانمه بفرستمش
ولی زشت و بی ادبی بود وسط چت یهو برم و آنلاین نشم
گفتم نهایتا مسخره ام میکنه
حدس بزن چی شد؟
کلی ازم تعریف کرد
و گفت صدات بدرد پادکست نمیخوره ولی میتونیم برای قصه گویی نمیدونم یه همچین چیزی ازش استفاده کنیم
آها یادم اومد کتابخوانی -
آیدین گفت: توی این مملکت پیش از اینکه به سی سالگی برسیم تباه می‌شویم. تو یک‌جور، من یک‌جور، آیدا هم یک‌جور دیگر …
سمفونی مردگان / عباس معروفی
الهه و الهه‌ها هم جور دیگه تباه میشن....
