-
hosainmahmoudi در مشاعره... گفته است:
تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفتتا کی می و صبوح و شکر خواب بامداد
هشدار گرد حین ک گذشت اختیار عمر -
@phenomenon در مشاعره... گفته است:
hosainmahmoudi در مشاعره... گفته است:
تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفتتا کی می و صبوح و شکر خواب بامداد
هشدار گرد حین ک گذشت اختیار عمر(دیگه دارم کم میارم)
تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش -
hosainmahmoudi در مشاعره... گفته است:
@phenomenon در مشاعره... گفته است:
hosainmahmoudi در مشاعره... گفته است:
تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفتتا کی می و صبوح و شکر خواب بامداد
هشدار گرد حین ک گذشت اختیار عمر(دیگه دارم کم میارم)
تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوشدیگ چیزی نیومد :|
-
@phenomenon شعر رو اصلا اشتباهی نوشتم
-
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم -
hosainmahmoudi شما هم شعرِ زیبایی نوشتید ولی باید با ش شروع میشد نه ر!!
-
sheydadb37 صد مدرس
-
-
sheydadb37
دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشق -
hosainmahmoudi در مشاعره... گفته است:
sheydadb37
دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشققایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این شعر غریب -
@phenomenon در مشاعره... گفته است:
hosainmahmoudi در مشاعره... گفته است:
sheydadb37
دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشققایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این شعر غریببردرگه دوست هرکه صادق برود
تا حشر زخاطرش علایق برود
صد ساله نماز عابد صومعه دار
قربان سرنیاز عاشق برود
-
سعدی منو کشته با این شعراش