مثال نقصای کنکور
-
مثال نقصای سلول :
*بعضی گیاهان لیزوزوم ، سانتریول و تاژک دارن
سلول گیاهی ای که سانتریول و تاژک داره : سلول جنسی نر سرخس و خزه
سلول جانوری ای که چند وجهیه: سلولای چربی
سلول گیاهی ای که چند وجهی نیست : سلولای جنسی نر سرخس و خزه
*هر لانی سوراخ نیست و پلاسمودسم نداره
لایه هایی که لان داره : تیغه و دیواره ی نخستین
مولکولایی که با انتشار ساده از غشا رد میشن: آب و لیپیدها
مولکولی که از همه پروتئینای غشایی منفذ دار رد میشه : اب
ماده ی ژنتیک سلول یوکاریوتی توی : هسته و میتوکندری و کلروپلاسته
مولکولایی که توی شبکه اندوپلاسمی فعال میشن : پادتن و انزیمای لیزوزوم
همه ی پروتئینا :ی ترشحی کربوهیدرات دارن
-
مثال نقصای بافت :
بافت پوششی سنگفرشی چندلایه ای که تو سطح خودش موکوز داره : مری و نداره : پوست
بافتی که فضای میان بافتیش تغییر میکنه : چربی
-
مثال نقصای گوارش :
جونوری که لوله گوارش و دهان نداره : کرم کدو
جونوری که گوارش درون سلولی داره : اسفنج
آغازی که گوارش درون سلولی داره : آمیب
*هیدر فقط دافنی نمیخوره!
جانورایی که لوله ی گوارش ندارن : %(#ff0000)[هیدر،عروس دریایی]، کرم کدو
محل های گوارش شیمیایی توی جانوران : دهان،معده،روده
جانوری که معده نداره : کرم خاکی
جانوری که رودش محل اصلی گوارش شیمیایی و جذب نیست : ملخ
جانورایی که حلق دارن : انسان و کرم خاکی
موادی که بدون گوارش جذب میشن : اب ،بعضی داروها
قسمتی که صفاق نداره : بخشی از مری
ماهیچه های مخطط لوله ی گوارش : دهان،ابتدای حلق،%(#ff0000)[اسفنگتری خارجی مخرج]
غدد بزاقی : بناگوشی،زیر ارواره ای و زیر زبانی،%(#ff0000)[موسین]
سلول های درون ریز لوله ی گوارش : سلولای ترشح کننده ی گاسترین و سکرتین
سلول های درون ریز دستگاه گوارش : سلولای ترشح کننده ی گاسترین و سکرتین، %(#ff0000)[سلولای ترشح کننده ی اریتروپویتین(کبد)،سلولای ترشح کنننده ی انسولین و گلوکاگون(پانکراس)]
*سیاهرگ کبد!(حواستون بهش باشه کلا :|)
پرز : لنف داره،%(#ff0000)[مویرگای] خونی هم داره
*صفرا پروتئین و انزیم نداره
رنگ اصلی صفرا : بیلی روبینه
عواملی که باعث میشه رنگای صفرا بیان تو خون : سنگ صفرا**%(#ff0000)[،بیماریای کبد،بیماریایی خون]**
موادی که از روده ترشح میشه : سکرتین،موسین،%(#ff0000)[مایع نمکی]
سلولای جذب کننده ی لوله ی گوارش : روده،%(#ff0000)[دهان،معده]
باکتریای روده ی بزرگ : سلولز و مثل اونو تاثیر میذارن روش
ویتامین محلول در چربی ای که وارد خون میشه : K
موادی که روده ی بزرگ ترشح میکنه : موسین،%(#ff0000)[پتاسیم]
تجزیه ی سلولز توی نشخوار کننده ها توی : دهان،مری،سیرابی و نگاری و هزارلا
سلولایی که روی تجزیه ی لیپیدا اثر میذارن : کبد،پانکراس
سلولایی که روی تجزیه ی پروتئینا اثر میذارن : سلولای ترشح کننده ی گاسترین،سلولای حاشیه ای و پپتیک،پانکراس
سلولایی که روی تجزیه ی کربوهیدراتا اثر میذارن : سلولای بناگوشی،پانکراس،%(#ff0000)[باکتریای روده ی بزرگ]
سلولایی که روی تجزیه ی اسیدنوکلئیکا اثر میذارن : سلولای پانکراس
سلولای ماهیچه ای که تو حالت عادی منفبض هستن : سلولای ماهیچه ای حلقوی کاردیا،سلولای ماهیچه ای نزدیک پیلور، سلولای ماهیچه ای اسفنگتر داخلی مخرج
سلولایی که توی خنثی کردن کیموس دخیلن : کبد و پانکراس
سلولایی که صفرا توشون غلیظ میشه : %(#ff0000)[کبد] و صفرا
سلولایی که توی روند هضم مواد توی روده نقش دارن : پانکراس،کبد،سلولای خود روده(مرده ها)
استفراغ بر اثر تحریک : گلو،گیرنده های معده و روده و بیمارای مختلف ایجاد میشه
*رنین پروتئین شیر رو رسوب میده!
-
مرررسی


-
مثال نقصای تنفس :
*هموگلوبین خون پرنده هایی که تو ارتفاع پرواز میکنن از بقیه بیشتره!
کرم خاکی : اندام تمایز یافته ای برا تنفس نداره
دستگاه تنفس حشرات : با دستگاه گردش مواد همکاری نداره برای تبادل گازها!
قورباغه : مهره داریه که هم %(#ff0000)[شش و آبشش] داره!
*پستانداران دیافراگم دارن.
*برخی سلولای سطح تنفسی، سورفاکتانت ترشح میکنن.
عطسه : بر اثر تحریک مجاری بینی
-
مثال نقصای گردش مواد :
*هر جانداری تبادل مواد با محیط رو داره.
*اسفنجا دستگاه گردش مواد ندارن!
*کیسه تنان گردش مواد دارن ولی %(#ff0000)[دستگاه گردش خون] ندارن!
*همه ی سلولای کیسه تنان به طور مستقل میتونه با محیط تبادل مواد داشته باشه!
*ساده ترین دستگاه گردش مواد : عروس دریایی
*عنکبوتیان، سخت پوستان و حشرات : گردش خون باز
*کرم خاکی بی مهره ایه که گردش خونش بستس!(خیلی مهمه)
قلب لوله ای : ملخ
قلب %(#ff0000)[های] لوله ای : کرم خاکی
4 جفت کمان ابششی : %(#ff0000)[معمولا] توی ماهیای %(#ff0000)[استخوانی] دیده میشه!
قلب حاووی خون تیره : کرم خاکی،ماهی**%(#ff0000)[،پستانداران و پرندگان و خزندگان]**
قلب حاوی خون روشن : خرچنگ دراز، %(#ff0000)[پستانداران و پرندگان و خزندگان]
تولید تحریک قلب : گره ی پیش اهنگ
بافت پیوندی عایق بین سلولای دهلیز و بطن : نمیذاره تحریک به سلولای بطنی منتقل بشه!
هدایت تحریک به بطن : فقط توسط بافت گرهی!
اعصاب قلب : تند یا کند کردن ضربان(توقف و شروع نه :|)
سیاهرگای قلب : زبرین،زیرین و کرونر(یدونس)،4سیاهرگ ششی(دوتا شش چپ دوتا شش راست)
سرخرگای قلب : سرخرگ آئورت،سرخرگ ششی
رگای حاوی خون تیره :زبرین،زیرین،کرونر،سرخرگ ششی
رگای حاوی خون روشن : آئورت،4سیاهرگ ششی
حفره های حاوی خون تیره : بطن و دهلیز راست
حفره های حاوی خون روشن : بطن و دهلیز چپ
دریچه های مرتبط با خون تیره : 3لختی و سینی ششی
دریچه های مرتبط با خون روشن : میترال و سینی آئورت
جنس دریچه ها : کتاب گفته فقط %(#ff0000)[ماهیچه نیستن!]
بافت داخلی قلب : پوششی+ماهیچه ای(برجستگی های داخل بطنا)
انقباض ذاتی همه ی تارای ماهیچه ای : فقط تو زمان جنینی
دریچه های قلبی : میترال و 3لختی
دریچه های سرخرگی : سینی های آئورت و ششی
*انقباض همه ی حفره ها باهم : امکان نداره(به دلیل وجود بافت عایق)
انقباض بطنا باهم : درسته
انقباض دهلیزا با هم : درسته
باز شدن دریچه های سرخرگی : هنگام خروج خون از قلب
بازشدن دریچه های قلبی : هنگام ورود خون به قلب
صدای اول : بم و طولانی
صدای دوم : کوتاه تر و زیر از از صدای اول
صداهای قلب : زیاده ولی صدای اول و دوم شنیده میشن
دیاستول دهلیز=باز بودن دریچه های قلبی=ورود خون به بطن=بسته بودن دریچه های سرخرگی=0.3
دیاستول بطن=دیاستول دهلیز=باز بودن دریچه های قلبی=بسته بودن دریچه های سرخرگی=ورود خون به بطن=0.1
سیستول دهلیز=باز بودن دریچه های قلبی=ورود خون به بطن=بسته بودن دریچه های سرخرگی=دیاستول بطن=0.1
سیستول بطن=دیاستول دهلیز=باز بودن دریچه های سرخرگی=بسته بودن دریچه های قلبی=ورودخون به قلب(دهلیز)=خروج خون از قلب=0.3
استراحت عمومی=دیاستول بطن و دهلیز=باز بودن دریچه های قلبی=بسته بودن دریچه های سرخرگی=ورود خون به بطن و دهلیز=0.4
قبت الکتروکاردیوگرام : از جلوی قفسه ی سینه،دستا و پاها
شروع P تا R : تحریک گره پیش اهنگ و هدایت تحریک به گره ی دوم=ورود خون به دهلیز و بطن=باز بودن دریچه های قلبی=بسته بودن دریچه های سرخرگی=سیستول دهلیز=دیاستول بطن
R= شروع سیستول بطن=شروع دیاستول دهلیز=تحریک هدایت به دیواره ی بطنا
R تا S =صدای اول قلب=بسته شدن دریچه های قلبی=دیاستول دهلیز=ورود خون به دهلیز=باز بودن دریچه های سرخرگی=سیستول بطن=باز بودن دریچه های سرخرگی
Sتا T = بیشترین انقباض بطنا(اوایل T)=دیاستول دهلیز=ورود خون به دهلیز=سیستول بطن=خروج خون از قلب=بسته بودن دریچه های قلبی=باز بودن دریچه های سرخرگی
اواخر T=بسته شدن دریچه های سرخرگی=صدای دوم قلب=دیاستول دهلیز(:|)=اواخر سیستول بطن=ورود خون به دهلیز=بسته بودن دریچه های قلبی
T تا اوایل P= استراحت عمومی=ورود خون به دهلیز و بطن=باز بودن دریچه های قلبی=بسته بودن دریچه های سرخرگی
بیشترین مقدار خون: تو سیاهرگاس
بیشترین سرعت خون : توی آئورت
بیشترین سرعت خون تو طول رگ : وسطاش
سرعت خون توی سرخرگا: 35 %(#ff0000)[سانتی متر] در ثانیه
سرعت خون توی مویرگا : نیم %(#ff0000)[میلی متر] در ثانیه
ذخیره ی سیستول قلب : توسط سرخرگا
عوامل کند کردن سرعت خون : پروتئینا،RBCها، کم بودن قطر رگا
خون رسانی به بافتا : اثر بروی قطر رگا و ضربان قلب
مهمترین نقش توی تغییر خون بافتا : سرخرگای کوچیک
ماهیچه های صافی که با سرعت منقبض میشن : ماهیچه های صاف سرخرگای کوچیک،ماهیچه های صاف اطراف میزراه(هنگام خروج اسپرما)(بازم هست یادم نمیاد ولی همین دوتارو بدونین کافیه)
عوامل گشاد کردن رگا : گرما، افزایش CO2،کاهش O2،هیستامین
رگایی که بر اثر عوامل بالا به جای گشاد شدن تنگ میشن : رگای کیسه های هوایی
لایه های مویرگای خونی : خودشون که از یه بافت پوششی ساده درس شدن ولی یه لایه ی پلی ساکارید هم دارن(همشون!)
سرخرگای کوچیک : %(#ff0000)[ماهیچه های صاف حلقوی فراوان] توی دیوارشون
مویرگا : ی**%(#ff0000)[ه دونه ماهیچه ی صاف]** تو ابتدای مویرگ(تو اغلب بافتا، بیشترشون بستن)
فشار تراوشی : بر اثر فشار خونه( میگه مواد از مویرگ بزنین به چاک!)
فشار اسمزی : بر اثر مواده داخل مویرگه(میگه مواد بیاین تو مویرگ)
فشار تراوشی : ابتدای مویرگ بیشتر(چون فشار خون بیشتره)
فشار اسمزی: انتهای رگ بیشتر
فشار اسمزی : طی مویرگ ثابت
فشار تراوشی : اول زیاد و اخر مویرگ کم میشه
ادم : هرچیزی که باعث جمع شدن مایع میان بافتی بشه
1)افزایش سدیم بدن(سدیم فشار خونو میبره بالا و در نتیجه مواد بیشتر از قبل میان بیرون از مویرگ)
2)افزایش پروتئینای خون(فشار اسمزی خون میره بالا و در نتیجه میرن بیرون از مویرگ)
3)اسیب دیواره مویرگا(مواد میان بین سلولا)
4)بسته شدن رگای لنفی(اون 3 لیتری که میخواستن برن به لنف دیگه نمیرن و میمون بین سلولا)
5)افزایش فشار درون سیاهرگا(چون سیاهرگا فشارشون زیاده، مواد از شبکه ی مویرگی وارد سیاهرگ نمیشن در نتیجه میرن بین سلولا)مواد عبوری از مویرگای مغزی : O2،گلوکز،CO2، %(#ff0000)[نیکوتین، بعضی از میکروبا]
عوامل دخیل توی فشار سیاهرگی : فشار قفسه سینه به رگای ناحیش،فشار دیافراگم(این دو عمل توی دم انجام میشه)، دریچه های لانه کبوتری،تلمبه ی ماهیچه ای اسکلتی
تراوش روزانه از مویرگا : 20 لیتر
جذب روزانه از مویرگا : 17 لیتر
ورود روزانه ی مواد به لنف : 3 لیر
تراوش روزانه ی مویرگای کلیه : 180 لیتر
تراوش روزانه ی کل مویرگا: 180+20
شبکه ی مویرگی کامل : توی حشرات نیست!
ارتباط خون با سلولا: توی همه ی جانوران دارای خون!(توی گردش بازا که مشخصه توی گردش خون بسته ها هم با سلولای داخلی قلبی و رگا)
همولنف : وظیفه ی خون،مایع میان بافتی و لنف
RBC : هسته،تقسیم، DNA و .... نداره
RBC : غشا،هموگلوبین و اسکلت سلولی داره!!
RBC : تولید توی ....(خدایی زیاده حسابی و مفصل درمورد گلبول قرمز حرف زدم اینو دان کنین گوش کنین :|)
http://s9.picofile.com/file/8326085176/RBC.mp3.html
گرانولوسیتا : گرونن و ناب-> ن(نوتروفیل) ا(ائوزینوفیل) ب (بازوفیل)
آگرانولوسیتا : گرون نیستن لمم بدی بهت میدن -> ل(لنفوسیت)م (مونوسیت)
پ.ن : گفتاری از استاد رحیمی
عمر ماکروفاژ : بیش از یه سال
عمر بقیه ی گلبولای سفید: از چند ساعت تا چند هفته
عمر سلولای خاطره : زیاده!!
اعمال WBC ها :
بازوفیل= ترشح هیستامین و هپارین
ائوزینوفیل : ترشح موادی نوی عفونتای انگی که بسیاریشونو ناکوت میکنه!
نوتروفیل : فاگوسیت چقر!
لنفوسیت: دفاع اختصاصی
مونوسیت : فاگوسیت*این بالاییا مهمترین اعمالشون بودن و اعمال دیگه ای هم دارن!
-Rh : انتی ژنی رزوس نداره
+Rh : انتی ژن رزوس دارهآگلوتینه شدن : تزریق خون +Rh به -Rh(چندبار نه یه بار)
انعقاد خون : توی رگا و مویرگاس(مویرگا انقباض ماهیچه رو ندارن)
تولید ترومبوپلاستین : از سلولای اسیب دیده و پلاکتا
رگای لنفی : همه جای بدن هستن!
گره های لنفی(غدد نه) : شامل ماکروفاژاس!
تموم شد بالاخره!
-
مثال نقصای دفع مواد :
هومئوستازی : توی پرسلولیاس!
مواد دفعی جانداران : بیشتر به خاطر سوختن آمینواسیداس
اونایی که مواد دفعیشون آمونیاکه : بیشتر جانوران آبزی(به جز وال، دلفین،برخی از ماهیای استخونی)،پلاناریا،%(#ff0000)[برخی از وزغا]
اونایی که مواد دفعیشون اوره هس : پستانداران،بعضی ماهیای استخونی دوزیستان و کوسه ها،%(#ff0000)[برخی از وزغا]
اونایی که اوریک اسید دفع میکنن : پرندگان(هرجونوری که پرندس نه :| مثل خفاش و سنجاقک)،حشرات و بسیاری از خزندگان و حلزونای خشکی زی!
*شکل و ساختار سلولای پوششی لوله های نفرون متفاوته!
اجزای لوله ی نفرون : لوله ی پیچ خورده ی دور و نزدیک،لوله ی هنله و گلومرول و کپسول بومن
شبکه ی مویرگی اول : همون گلومروله
شبکه ی مویرگی دوم : تو اطراف لوله ی پیچ خورده ی دور و نزدیک و هنلس
بخش عایی که توی قسمت قشری کلین : لوله های پیچ خورده ی دور و نزدیک، گلومرول و کپسول بومن، بخش قطور پایین رو و بالاروی هنله، بخشی از لوله ی جمع کننده ی ادرار
بخشایی که توی بخش مرکزی کلین : بخش نازک پایین رو و بالاروی هنله و لوله ی جمع کننده ی ادرار
*ترکیب نهایی ادرار پس از ترشح مواد مشخص میشه!
گلومرول : تراوش مواد به جز پروتئینای درشت و RBC ها،تحت تاثیر فشار خون و بدون انرژی
لوله ی پیچ خورده ی نزدیک : بازجذب گلوکز و امینو اسید(توسط پمپپا)بازجذب HCO3(بدون مصرف انرژی)،بازجذب نمک(توسط پمپ)،ترشح سم ها(با مصرف انرژی)،بازجذب اب(بدون مصرف انرژی)
قسمت نازک پایین روی هنله : بازجذب اب(بدون مصرف انرژی)
فسمت نازک بالاروی هنله : بازجذب نمک(بدون مصرف انرژی)
قسمت ضخیم بالاروی هنله : بازجذب نمک(با مصرف انرژی)
لوله ی پیچ خورده ی دوره : بازجذب HCO3(با مصرف انرژی)،بازجذب نمک(با مصرف انرژی)، ترشح دارو ها وسم ها(با مصرف انرژی)
لوله ی جمع کننده ی ادرار : %(#ff0000)[بازجذب اوره به همراه اب]،%(#ff0000)[بازجذب آب] ،بازجذب نمک(با مصرف انرژی)
اسیدی شدن خون : افزایش ترشح +H، افزایش بازجذب HCO3
قلیایی شدن خون : کاهش ترشح +H، کاهش بازجذب HCO3
*انعکاس تخلیه ی ادرار نداریم! انعکاس تخلیه ی مثانه داریم!
ماهیچه های صاف میزنای : حرکات دودی شکل
ماهیچه های دارای حرکات دودی شکل : ماهیچه های صاف لوله گوارش،ماهیچه های میزنای
اسفنگتری داخلی میزراه : چند ماهیچه ی صافه
اسفنگتر خارجی میزراه : یه ماهیچه ی ارادی
-
اقا حرکتم بگم تمومه دوم!!!!! میرم چنتا تست جور کنم که قشنگ بفهمین چی به چیه!
-
مثال نقصای حرکت :
پاهای مورچه : متشکل از چند بند،هر بندم مفصل گوی و کاسه داره
هر پا : شامل یه جفت ماهیچس! در کل میشه %(#ff0000)[12 تا ماهیچه]!
حشرات : اسکلت خارجی کیتین دارن که توی پروتئینه!
کرم خاکی : دونوع ماهیچه زیر پوستش داره که با اونا حرکت میکنه!
ماهیچه های طولی : درون تر از حلقوین، وقتی که منقبض بشن بدن کرم خاکی طویل و کوتاه میشه،تارها میچسبن به زمین
ماهیچه های حلقوی : بیرون تر از طولین، وقتی منقبض میشن بدن کرم خاکی بلند و نازک میشه،تارها میرن بالا
حرکت ماهی : با باله هاش انجام میشه !
باله ی دمی : به چپ و راست میزنه توی اب و ماهیو به جلو هل میده!
باله های سینه ای : توی تغییر جهت حرکت و کندو تند کردن سرعت
باله های پشتی و لگنی: برای تغییر جهت حرکت
مثانه ی شنا : حرکت بالا و پایین
بازوی پرنده : پر %(#ff0000)[پروازی] نداره
ساعد پرنده : شامل زند زیرین و زبرین و پر پروازی داره
پنجه ی پرنده : شامل بالک و یه سری استخونه که پر پروازی داره(%(#ff0000)[بالکم داره])
*%(#ff0000)[حرکت توی همه ی سلولای زنده دیده میشه به طور مختلف!]
انواع حرکت :
حرکت با پا-> انسان و اسب و مورچه و %(#ff0000)[پرنده]
خزیدن->مار
سریدن->پنگوئن،فک
شنا->ماهیا،%(#ff0000)[وال، دلفین]
پرواز->پرنده ها،%(#ff0000)[خفاش،برخی حشرات]واحد %(#ff0000)[ساخارتی] ماهیچه : میون=تار
واحد %(#ff0000)[انفباضی] ماهیچه : سارکومر
ماهیچه های حاوی سارکومر: قلبی و مخطط
سارکولم:غشای تار ماهیچه ای
سارکوپلاسم : سیتوپلاسم تار ماهیچه ای
شبکه ی سارکوپلاسمی : شبکه اندوپلاسمی تار ماهیچه ای
بخش های تیره ی یه سارکومر : خط Z،بخش تیره
بخش های روشن : نوار روشن،%(#ff0000)[صفحه ی روشن](صفحه ی هنسن)
*کلسیم میریزه بیرون از ش.س.پ و میاد رو سارکومرا اثر میکنه!
پروتئینای ضخیم : میوزین
پروتئینای نازک : اکتین
بخش های حاوی میوزین : بخش تیره،صفحه ی روشن
بخش های حاوی اکتین : نوار روشن،خط Z،بخش تیره
ایزومتریک : کشش ثابت نیس! ماهیچه نمیتونه جمع بشه! حالت انقباض رو نداریم!مثلا یه وزنه رو نگه میداریم
ایزوتونیک : کشش ثابته! برای حرکات بدن
تونوس ماهیچه ای : حفظ حالت سرو گردن وتنه! انقباض دونه به دونه ی تارهای ماهیچه ای!
*ماهیای غضروفی مهره دارن و اسکلت داخلی دارن ولی استخوون ندارن!مثل کوسه
بخش های اسفنجی : سر استخوونای دراز،درون استخوونای پهن و کوتاه
بخشای متراکم : تنه ی استخونای دراز،بخشای بیرونی استخوونای پهن و کوتاه
تیغه : هم تو بافت متراکم و هم اسفنجی هس
مجرای هاورس : توی متراکمه
مغز قرمز استخوون : تو بخشای اسفنجی
محتویات مفصل : غضروف سر استخوونا،مایع مفصلی،کپسول مفصلی
اتصال دهنده ی دو استخوون : رباطا(بافت پیوندی رشته ای)
اتصال دهنده ی استخون و ماهیچه : زرد پی (بافت پیوندی رشته ای)
-
مرسی عالی








