بگو ک قوی بودی و شد
-
چ جالب.ولی من دیگه نمیتونم واقعا خیلی تلاش کردم ولی نتیجه مطلوب نبود متاسفانه.احساس میکنم عمرم رفت
@elhame-H در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:
چ جالب.ولی من دیگه نمیتونم واقعا خیلی تلاش کردم ولی نتیجه مطلوب نبود متاسفانه.احساس میکنم عمرم رفت
موفق نشدن ها ظاهرشون شکسته اما ی تجربه توی دلشون دارن ک یجا دستتون رو میگیره
-
@elhame-H در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:
چ جالب.ولی من دیگه نمیتونم واقعا خیلی تلاش کردم ولی نتیجه مطلوب نبود متاسفانه.احساس میکنم عمرم رفت
موفق نشدن ها ظاهرشون شکسته اما ی تجربه توی دلشون دارن ک یجا دستتون رو میگیره
-
میخوام از شکستم بنویسم!
میشه؟ -
اومدم پارت های بعدیش رو بنویسم،ولی دیگ اخرش اینطوری شد چ ارزشی داره
@D-fateme-r
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
«مولوی» -
-
SenatOr در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:
@revlvial الان این شکسته؟
پس چیه،همه به حاصل و نتیجه نگاه مکینن هیچکی ب فرایند و دلایل ادم گوش نمیده
-
میخوام بنویسم
اخرین باری ک تو مجازی از خودم نوشتم یادم نیست کی بود
یادم نیست چرا نوشتم
حتی شاید قسم خورده بودم ک دیگ تو مجازی ننویسم!
ولی هیچ چیز یادم نیست
ن ک تو 18 سالگی فراموشی گرفته باشما ن
خودم میخواستم ک خاطرات مجازی رو دفن کنم و چقدر ذوق مرگ میشم وقتی میفهمم نمیتونم ب یاد بیارم
فکر کنم چهار پنج سالم بود ک کامپیوتر اومد خونمون!
من ی دختر چهار پنج ساله بودم ک خیلی زود یاد گرفتم چطوری با کامپیوتر کار کنم!
مث ی عطش میموند!
من تشنه ی تکنولوژی بودم و سیر نمیشدم
بین همه ی عروسکام ، اون ماشینِ زشتِ دو بعدیِ بامزه ک تو بازی کامپیوتری بود منو ب خودش جذب میکرد...
چند سال بعد ی مهمون ناخونده ی جدید اومد...اینترنت!
و من بازم زود یاد گرفتم چطوری تو سایت های چرتِ مجازی چرخ بزنم...یاد گرفتم چطوری میتونم بفهمم فلان سلیبریتی تو فلان مراسم چی تنش بود...اخ ک چ ذوقی داشت بازی های دخترونه ی مجازی!و من چقدر احمق بودم ک لذتِ بازی تو دنیای واقعی رو با دنیای مجازی عوض میکردم...
من حتی بچگیمو تو مجازی کُشتم
حالم بهم میخوره از چیزی ک از خودم ساختم
اره حالم از کسی ک الان داری نوشتشو میخونی بهم میخوره!
من دنیامو پای نت باختم حاجی
من ارزو هامو اینجا یکی یکی دفن کردم
من همونی بودم ک شیمی رو 100 میزد ولی الان دارم ب 34 درصد شیمیِ تو کارنامم نگاه میکنم...
من همونی بودم معلمای دبستانم میگفتن استعدادت تو ریاضی فوق العادست...همونی ک معلمم تو دفترخاطراتم نوشته از این ک با من تو کلاس ریاضی بوده لذت میبرده! و همونیم ک ب 33 درصد ریاضی لبخند میزنه
وای ک چ ذوقی داشت وقتی تو آزمون اول قلمچی زیست 70 درصد زدم...
آخ ک چقدر مامانم خوشحال شد وقتی بهش قول دادم دارو قبول میشم...
هی اینا رو نگفتم ک بخوام فاز بیام
من تو این مجازیِ لعنتی پیر شدم...یادم نمیره روزایی ک تو تلگرام تلف شد...یادم نمیره غریبه های مجازی ک بخاطرشون با آیندم بازی کردم...یادم نمیره ک خوشحالیِ خونوادمو با چی عوض کردم... یادم نمیره حتی ب خودم دروغ گفتم...یادم نمیره حتی زیر قولی زدم ک با خدا بسته بودم...
بذا ی چیزی بهت بگم
اینجا جهنمِ ن مجازی!
من کیم؟ من همونیم ک تو آتیش این جهنم سوخته!
اینا رو گفتم ک شاید تویی ک داری حرفامو میخونی ب خودت بیای و زود تر خودتو از اینجا خلاص کنی...
من ی بازنده ام رفیق!
من ی بازنده ی بازندم...
میدونی قسمت تلخش کجاست؟این ک شاید وابستگیم ب نت 90 درصدِ دلیل باختنم بوده!نگو ک هیچ تلاشی واسه کم کردن وابستگیم نکردم
چرا من خواستم کنار بذارمش
من قسم خوردم ک دیگ تو حرف زدنام مراعات میکنم
من قسم خوردم ک حتی شکل حرف زدن و تایپ کردنم رو هم عوض میکنم
من قسم خوردم ک دیگ میذارمش کنار
ولی زدم زیرش
این آخر قصه ی منِ
ولی ب خودت بیا
نذار آخر قصه ی تو مثل من شه... -
میخوام بنویسم
اخرین باری ک تو مجازی از خودم نوشتم یادم نیست کی بود
یادم نیست چرا نوشتم
حتی شاید قسم خورده بودم ک دیگ تو مجازی ننویسم!
ولی هیچ چیز یادم نیست
ن ک تو 18 سالگی فراموشی گرفته باشما ن
خودم میخواستم ک خاطرات مجازی رو دفن کنم و چقدر ذوق مرگ میشم وقتی میفهمم نمیتونم ب یاد بیارم
فکر کنم چهار پنج سالم بود ک کامپیوتر اومد خونمون!
من ی دختر چهار پنج ساله بودم ک خیلی زود یاد گرفتم چطوری با کامپیوتر کار کنم!
مث ی عطش میموند!
من تشنه ی تکنولوژی بودم و سیر نمیشدم
بین همه ی عروسکام ، اون ماشینِ زشتِ دو بعدیِ بامزه ک تو بازی کامپیوتری بود منو ب خودش جذب میکرد...
چند سال بعد ی مهمون ناخونده ی جدید اومد...اینترنت!
و من بازم زود یاد گرفتم چطوری تو سایت های چرتِ مجازی چرخ بزنم...یاد گرفتم چطوری میتونم بفهمم فلان سلیبریتی تو فلان مراسم چی تنش بود...اخ ک چ ذوقی داشت بازی های دخترونه ی مجازی!و من چقدر احمق بودم ک لذتِ بازی تو دنیای واقعی رو با دنیای مجازی عوض میکردم...
من حتی بچگیمو تو مجازی کُشتم
حالم بهم میخوره از چیزی ک از خودم ساختم
اره حالم از کسی ک الان داری نوشتشو میخونی بهم میخوره!
من دنیامو پای نت باختم حاجی
من ارزو هامو اینجا یکی یکی دفن کردم
من همونی بودم ک شیمی رو 100 میزد ولی الان دارم ب 34 درصد شیمیِ تو کارنامم نگاه میکنم...
من همونی بودم معلمای دبستانم میگفتن استعدادت تو ریاضی فوق العادست...همونی ک معلمم تو دفترخاطراتم نوشته از این ک با من تو کلاس ریاضی بوده لذت میبرده! و همونیم ک ب 33 درصد ریاضی لبخند میزنه
وای ک چ ذوقی داشت وقتی تو آزمون اول قلمچی زیست 70 درصد زدم...
آخ ک چقدر مامانم خوشحال شد وقتی بهش قول دادم دارو قبول میشم...
هی اینا رو نگفتم ک بخوام فاز بیام
من تو این مجازیِ لعنتی پیر شدم...یادم نمیره روزایی ک تو تلگرام تلف شد...یادم نمیره غریبه های مجازی ک بخاطرشون با آیندم بازی کردم...یادم نمیره ک خوشحالیِ خونوادمو با چی عوض کردم... یادم نمیره حتی ب خودم دروغ گفتم...یادم نمیره حتی زیر قولی زدم ک با خدا بسته بودم...
بذا ی چیزی بهت بگم
اینجا جهنمِ ن مجازی!
من کیم؟ من همونیم ک تو آتیش این جهنم سوخته!
اینا رو گفتم ک شاید تویی ک داری حرفامو میخونی ب خودت بیای و زود تر خودتو از اینجا خلاص کنی...
من ی بازنده ام رفیق!
من ی بازنده ی بازندم...
میدونی قسمت تلخش کجاست؟این ک شاید وابستگیم ب نت 90 درصدِ دلیل باختنم بوده!نگو ک هیچ تلاشی واسه کم کردن وابستگیم نکردم
چرا من خواستم کنار بذارمش
من قسم خوردم ک دیگ تو حرف زدنام مراعات میکنم
من قسم خوردم ک حتی شکل حرف زدن و تایپ کردنم رو هم عوض میکنم
من قسم خوردم ک دیگ میذارمش کنار
ولی زدم زیرش
این آخر قصه ی منِ
ولی ب خودت بیا
نذار آخر قصه ی تو مثل من شه...@D-fateme-r
خودت کردی که لعنت بر خودت باد -
@D-fateme-r
خودت کردی که لعنت بر خودت باد@ایمورتال در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:
@D-fateme-r
خودت کردی که لعنت بر خودت باد
میدونم
ننوشتم ک داد بزنمش
نوشتمش ک شاید یکی مث من ب خودش بیاد -
امید وارم بتونی مسیر زندگیتو پیدا کنی و از این جور اوارگی راحت شی
یه چیزی میگم ناراحت نشو
اینجا همه دارن در مورد قوی بودنشون میگم ولی تو داری درمورد ضعیف بودنت میگی
ایشا الله یه روزی بیاد که تو هم اینجا ادامه داستانتو اونجوری که میخوای تعریف کنی -
امید وارم بتونی مسیر زندگیتو پیدا کنی و از این جور اوارگی راحت شی
یه چیزی میگم ناراحت نشو
اینجا همه دارن در مورد قوی بودنشون میگم ولی تو داری درمورد ضعیف بودنت میگی
ایشا الله یه روزی بیاد که تو هم اینجا ادامه داستانتو اونجوری که میخوای تعریف کنی@ایمورتال من از استارتر تاپیک اجازه گرفتم و بعد از شکستم گفتم
تکلیفم مشخصِ
فقط با اونی ک از خودم انتظار داشتم خیلی فاصله داره...
ممنون
برات آرزوی موفقیت میکنم -
@D-fateme-r
ارادت مندم
اونو برای اون گفتم که بتونم حرف آخرمو راحت بزنم -
@ایمورتال من از استارتر تاپیک اجازه گرفتم و بعد از شکستم گفتم
تکلیفم مشخصِ
فقط با اونی ک از خودم انتظار داشتم خیلی فاصله داره...
ممنون
برات آرزوی موفقیت میکنم@D-fateme-r در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:
@ایمورتال من از استارتر تاپیک اجازه گرفتم و بعد از شکستم گفتم
اگ بگم شرایطتتون با دوسال پیش من مو نمیزنه شاید عجیب نباشه چون خیلیامون قربانی این فضاعا این احساساتیم اما خب امثال من هیچوقت جرئت نکردن از باختشون بگن تا بقیه این اشتباهو نکنن،اینک این حرفا رو با شجاعت گفتید ،یعنی شما هم جز قوی های اینجااااید : )
-
@D-fateme-r در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:
@ایمورتال من از استارتر تاپیک اجازه گرفتم و بعد از شکستم گفتم
اگ بگم شرایطتتون با دوسال پیش من مو نمیزنه شاید عجیب نباشه چون خیلیامون قربانی این فضاعا این احساساتیم اما خب امثال من هیچوقت جرئت نکردن از باختشون بگن تا بقیه این اشتباهو نکنن،اینک این حرفا رو با شجاعت گفتید ،یعنی شما هم جز قوی های اینجااااید : )
@revlvial
از این زاویه ندیده بودم
لایک -
@D-fateme-r در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:
@ایمورتال من از استارتر تاپیک اجازه گرفتم و بعد از شکستم گفتم
اگ بگم شرایطتتون با دوسال پیش من مو نمیزنه شاید عجیب نباشه چون خیلیامون قربانی این فضاعا این احساساتیم اما خب امثال من هیچوقت جرئت نکردن از باختشون بگن تا بقیه این اشتباهو نکنن،اینک این حرفا رو با شجاعت گفتید ،یعنی شما هم جز قوی های اینجااااید : )
@revlvial شما شاید تونستید خودتون رو نجات بدید و حالا ی سال فرصت دارید ک دوباره برای هدفتون بجنگید...
ولی من نمیتونم!
امیدوارم حداقل ی نفر با خوندن حرفام ب خودش بیاد...
ممنون -
میخوام بنویسم
اخرین باری ک تو مجازی از خودم نوشتم یادم نیست کی بود
یادم نیست چرا نوشتم
حتی شاید قسم خورده بودم ک دیگ تو مجازی ننویسم!
ولی هیچ چیز یادم نیست
ن ک تو 18 سالگی فراموشی گرفته باشما ن
خودم میخواستم ک خاطرات مجازی رو دفن کنم و چقدر ذوق مرگ میشم وقتی میفهمم نمیتونم ب یاد بیارم
فکر کنم چهار پنج سالم بود ک کامپیوتر اومد خونمون!
من ی دختر چهار پنج ساله بودم ک خیلی زود یاد گرفتم چطوری با کامپیوتر کار کنم!
مث ی عطش میموند!
من تشنه ی تکنولوژی بودم و سیر نمیشدم
بین همه ی عروسکام ، اون ماشینِ زشتِ دو بعدیِ بامزه ک تو بازی کامپیوتری بود منو ب خودش جذب میکرد...
چند سال بعد ی مهمون ناخونده ی جدید اومد...اینترنت!
و من بازم زود یاد گرفتم چطوری تو سایت های چرتِ مجازی چرخ بزنم...یاد گرفتم چطوری میتونم بفهمم فلان سلیبریتی تو فلان مراسم چی تنش بود...اخ ک چ ذوقی داشت بازی های دخترونه ی مجازی!و من چقدر احمق بودم ک لذتِ بازی تو دنیای واقعی رو با دنیای مجازی عوض میکردم...
من حتی بچگیمو تو مجازی کُشتم
حالم بهم میخوره از چیزی ک از خودم ساختم
اره حالم از کسی ک الان داری نوشتشو میخونی بهم میخوره!
من دنیامو پای نت باختم حاجی
من ارزو هامو اینجا یکی یکی دفن کردم
من همونی بودم ک شیمی رو 100 میزد ولی الان دارم ب 34 درصد شیمیِ تو کارنامم نگاه میکنم...
من همونی بودم معلمای دبستانم میگفتن استعدادت تو ریاضی فوق العادست...همونی ک معلمم تو دفترخاطراتم نوشته از این ک با من تو کلاس ریاضی بوده لذت میبرده! و همونیم ک ب 33 درصد ریاضی لبخند میزنه
وای ک چ ذوقی داشت وقتی تو آزمون اول قلمچی زیست 70 درصد زدم...
آخ ک چقدر مامانم خوشحال شد وقتی بهش قول دادم دارو قبول میشم...
هی اینا رو نگفتم ک بخوام فاز بیام
من تو این مجازیِ لعنتی پیر شدم...یادم نمیره روزایی ک تو تلگرام تلف شد...یادم نمیره غریبه های مجازی ک بخاطرشون با آیندم بازی کردم...یادم نمیره ک خوشحالیِ خونوادمو با چی عوض کردم... یادم نمیره حتی ب خودم دروغ گفتم...یادم نمیره حتی زیر قولی زدم ک با خدا بسته بودم...
بذا ی چیزی بهت بگم
اینجا جهنمِ ن مجازی!
من کیم؟ من همونیم ک تو آتیش این جهنم سوخته!
اینا رو گفتم ک شاید تویی ک داری حرفامو میخونی ب خودت بیای و زود تر خودتو از اینجا خلاص کنی...
من ی بازنده ام رفیق!
من ی بازنده ی بازندم...
میدونی قسمت تلخش کجاست؟این ک شاید وابستگیم ب نت 90 درصدِ دلیل باختنم بوده!نگو ک هیچ تلاشی واسه کم کردن وابستگیم نکردم
چرا من خواستم کنار بذارمش
من قسم خوردم ک دیگ تو حرف زدنام مراعات میکنم
من قسم خوردم ک حتی شکل حرف زدن و تایپ کردنم رو هم عوض میکنم
من قسم خوردم ک دیگ میذارمش کنار
ولی زدم زیرش
این آخر قصه ی منِ
ولی ب خودت بیا
نذار آخر قصه ی تو مثل من شه...