-
نشستم روی ساحل، حال دریا را نمیدانم!
من این پایینم و قانون بالا را نمیدانم !
چرا اینقدر مردم از حقایق رویگردانند؟!
دلیل این همه انکار وحاشا را نمیدانم!
تمام قصههای عاشقانه آخرش تلخ است!
دلیل وضع این قانون دنیا را نمیدانم!
نپرس از من که: «در آینده تصمیمت چه خواهد شد»؟
کهمن برنامه های صبح فردا را نمیدانم!
همیشه ترس از روز مبادا داشتم، اما،-
کماکان معنی «روز مبادا» را نمیدانم!
توتا دیروز میگفتی که: «بی تو زود میمیرم»
-ولی این حرف دیروز است؛ حالا را نمیدانم-
برای چندمین بار است ترکم میکنی، اما-
گمانم بیش از این راه «مدارا» را نمیدانم!
نمیدانم که این شعر از کجا در خاطرم مانده:
یکی اینجا دلش تنگ است! آنجا را نمیدانم!
چرا اینقدر آدم های تنها زود میمیرند؟!
دلیل مرگ آدم های تنها را نمیدانم!
همیشه شعرهایم چیزهایی از تو میدانند ؛
که من- با آنکه شاعر هستم- آنها را نمیدانم!
اصغر عظیمی -
ms96sad96
شرط خوبیه!!!ایول -
آه! دیری است کاین قصه گویند
از بر شاخه مرغی پریده
مانده بر جای از او آشیانه -
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان منو توست
#هوشنگ ابتهاج -
خرمن سوختهی ما به چه کارش میخورد؟
که چو برق آمد و
در خشک و ترِ ما زد و رفت ...!#هوشنگ_ابتهاج
-
I do not know what I want to say
Glad on my bones ...!نمیدانم چه میخواهم بگویم
غمی در استخوانم میگدازد ...!
#هوشنگ_ابتهاج
-
خری با صاحب خود گفت در راه / که ای بی رحم بی انصاف بد خواه
مرا تا چند زیر بار داری؟ / مرا تا چند با جان کار داری
خدا مرگت دهد تا شاد گردم / ز بند محنتت ازاد گردم
جوابش داد:کای حیوان دربند! / چرا از مرگ من هستی تو خرسند؟
علاجی کن که دیگر خر نباشی / کشیدن بار را در خور نباشی
واگر نه تا تو خر هستی,بناچار / چه من چه دیگری از تو کشد کار.
-
یاد من باشد
امروز دم صبح ، جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا ، آب ، زمین
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت ...!#فریدون_مشیری
-
فردا اگر بدون تو باید به سر شود ،
فرقی نمیکند ،شب من کِی سحر شود ...!
#فاضل_نظری
-
ǀ ɗσ ησт cαяє αвσυт αηуσηє, єxcєρт уσυяѕ ǀf уσυ мιѕѕ мє тσσ; уσυ'яє σкαу !
به کسی ندارم الفت زِ جهانیان مگر تو
اگرم تو هم برانی؛ سر بیکسی سلامت ...!
#رضایی_کاشانی
-
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این قدر که خالی شده بعد از تو جهانم ...#فاضل_نظری
-