-
@mahsaaaaa82 در شعردانه گفته است:
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیراییعالیییی
.
طعنه بر ما مزن ای شیخ که خود معترفیم
دف زنان بر سر بازار به رسوایی خویش -
هرگز نگفتند که
زن باید عاشق باشد و مرد لایق
عشق را سانسور کردهاند!
من سالها
جنگیدم تا فهمیدم که:
بیعشق نه گیسوان بلندم زیباست
و نه چشمانِ سیاهم…!
و نه مردی با دستانِ زمخت
و گونههای آفتاب سوخته
خوشبختیام را تضمین میکند
#فروغ فرخزاد -
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی -
بی همگان به سر شود
بی تو به سر نمی شود -
دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر
چو.دیدم دوست می دارد دلت دل های ویران را -
ﺁﺩﻣﮏ ﺁﺧﺮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ! ﺑﺨﻨﺪ!
ﺁﺩﻣﮏ ﻣﺮﮒ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎﺳﺖ ! ﺑﺨﻨﺪ!
ﺁﻥ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮔﺶ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ …..
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺜﻠﻪ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ! ﺑﺨﻨﺪ!
ﺩﺳﺖ ﺧﻄﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺮﺩ
ﺷﻮ ﺧﯽ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﻣﺎﺳﺖ ﺑﺨﻨﺪ!
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺩﺭﺩ ﺗﻮ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ! ﺑﺨﻨﺪ!
ﺻﺒﺢ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻪ ﺷﺒﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ ! ﺑﺨﻨﺪ!
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﯾﻢ
ﭘﺮ ﺯﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﺳﺖ! ﺑﺨﻨﺪ!
ﺁﺩﻣﮏ ﻧﻐﻤﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻥ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﺧﺮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ !
ﺑﺨﻨــــــــــــــــــﺪ
-
جمعه ها دلگیر نیست ؛
شاید دلمان گیر کسی هست که نیست...... -
الا اي قادر قاهر ز تن پنهان به دل ظاهر
زهي پيداي پنهانم تو را خانه کجا باشد -
این شعر اقبال لاهوری خیلی عالیه
ديوانه و دلبسته ي اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
يک لحظه نخور حسرت آن را که نداري
راضي به همين چند قلم مال خودت باش
دنبال کسي باش که دنبال تو باشد
اينگونه اگر نيست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولي بي غم و منت
منت نکش از غير و پر و بال خودت باش
صد سال اگر زنده بماني گذراني
پس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش -
من به آمار زمین مشکوکم تو چطور؟
اگر این سطح پر از آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهایند
من که در تردیدم تو چطور؟
نکند هیچکسی اینجا نیست
گفته بود آن شاعر :
هر که خود تربیت خود نکند حیوان است
آدم آنست که او را پدر ومادر نیست
من به آمار،به این جمع
و به این سطح که گویند پر از آدمهاست
مشکوکم
نکند هیچکسی اینجا نیست
من به آمار زمین مشکوکم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟
من که می گویم نیست
گر که هست دلش از کثرت غم فرسوده ست
یا که رنجور و غریب
خسته ومانده ودر مانده براه
پای در بند و اسیر
سرنگون مانده به چاه
خسته وچشم به راه
تا که یک آدم از آنجا برسد
همه آن جا هستند
هیچکس آن جا نیست
وای از تنهایی
همه آن جا هستند
هیج کس آنجا نیست
هیچکس با او نیست
هیچکس هیچکس
من به آمار زمین مشکوکم
چه عجب چیزی گفت
چه شکر حرفی زد
گفت:من تنهایم
هیچکس اینجا نیست
گفت:اگر اشک به دادم نرسد می شکنم
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
بر لب کلبه ی محصور وجود
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
اندر این تنهایی
به خدا می شکنم به خدا می شکنم
من به آمار زمین شک دارم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟
#سهراب سپهری -
شنیدم که چون قوى زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیردشب مرگ تنها نشیند به موجى
رود گوشه اى دور و تنها بمیرددر آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیردگروهى بر آنند کاین مرغ شیدا
کجا عاشقى کرد، آنجا بمیردشب مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیردمن این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویى به صحرا بمیردچو روزى ز آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیردتو دریاى من بودى آغوش وا کن
که می خواهد این قوى زیبا بمیرد -
این پست پاک شده!
-
کوچه کوچه خانه خانه زیر ماه
سر گذارم بر دلت چون گاه گاه
یار و هم پیمانه ات بودم شبی
جرعه جرعه می زنان تا صبحگاه
عاشقانه با تو بودم تا سحر
زیر سقف آسمان با نور ماه
سوختم از شعله های چشم تو
من شدم پروانه ات با یک نگاه
کاشتی بذر امیدی در دلم
سبز شد آن شاخ ریحان در پگاه
بوی عطرت بر دلم پر می زند
چون شوم لیلای تو ؟ مجنون بخواه -
آن کسی را که تو می جویی
کی خیال تو به سر دارد
بس کن این ناله و زاری را
بس کن او یار دگر دارد
#فروغ فرخزاد
-
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی -
با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز
چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی
شهریار
-
این پست پاک شده!
-
گرچه چشمان تو جز از پی زیبایی نیست
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیستحاصل خیره در آیینه شدنها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیستآه در آینه تنها کدرت خواهد کرد
آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیستآنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره میآیی نیستخواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست -
چشم مست یار من
می خانه میریزد به هم -
ای دل چو حقیقت جهان هست مجاز،
چندین چه بری خواری ازین رنج دراز!تن را به قضا سپار و با درد بساز،
کاین رفته قلم ز بهر تو ناید باز...
....!!!!
پست 5657 از 9222