-
lnz یاس ها پوسیده
سیب ها خشکیده
شیر هم ترسیده
دوستم داشته باش -
نوشتهشده در ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ۲۰:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 شب من نشان مویت
سحرم نشان رویت
قمراز فلک در افتد
چو نقاب بر گشایی -
نوشتهشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mahsaaaaa82 من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا بفکر سامان من بیفتد -
lnz در فکر دلبری ز من بینوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازندهء تو نیست
باید با ش میگفتیا:smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes:@mahsaaaaa82 تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم -
lnz در فکر دلبری ز من بینوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازندهء تو نیست
باید با ش میگفتیا:smiling_face_with_open_mouth_closed_eyes:نوشتهشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۳:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mahsaaaaa82 عه فک کردم میسپارم اخرشه
اخه بد تایپ شده اومده پایین تر -
ماه درخشنده چو پنهان شود
شب پره بازیگر میدان شود -
نوشتهشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۳:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 من خنده زنم بر دل
دل خنده زند بر من
اینجاست که میخندد
دیوانه به دیوانه -
@mohammad-666 در دیاری که جوانانش عصا از کور می دزدند
من نا بخرد نادان محبت جستجو کردم -
نوشتهشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 من خنده زنم بر غم
غم خنده کند بر من
اینجاست که میخندد
بیگانه به دیوانه -
lnz هر لحظه مزن در،که در این خانه کسی نیست
بیهوده مکن ناله،که فریاد رسی نیست -
نوشتهشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 تا توانی دلی بدست اور
دل شکستن هنر نمیباشد -
lnz دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم -
نوشتهشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 من خنده کنم بر عقل
او خنده کند برمن
اینجاست که میخندد
ویرانه به دیوانه -
نوشتهشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۴:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mohammad-666 روز شادی همه را یاد کنند از یاران
یاری انست که ما را شب غم یاد کنید -
dlrm رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
هم بیدل و بیمارم هم عاشق و سرمستم
صد گونه خلل دارم ای کاش یکی بودی
با این همه علتها در شنقصه پیوستم