-
نگاهش آسمانی بود و افسوس
که در سینه دلی بیدادگر داشت...#فریدون_مشیری
-
تـا کـی ای جـان
اثـر وصـل تـو نتـوان دیـدن
کـه نـدارد دل مـن
طاقـت هجـران دیـدن ...
[سعدی] -
════༻️༺════
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایمدر عشق که او جان و دل و دیده ماست
جان و دل و دیده هر سه را سوخته ایممولوی : )
-
مـاہ ڪنعانم برفت از
ڪلبــهے احــزاݩ ولے...عڪس رویش بر در و
دیوار مییابم هنوز...- خواجوے_ڪرمانـــــی
-
الا ای قادر قاهر
ز تن پنهان
به دل ظاهر
که من پیدای پنهانم
تو را خانه کجا باشد؟
..... -
ندارم وحشتی از یوز و ببر و حمله شیران
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم -
آن کَس که بَدَم گفت، بدی سیرت اوست
و آنکس که نِکو گفت مَرا، خود نیکوست
حالِ مُتکلم از کلامش پیداست !
از کوزه همان برون تراود که در اوست.شیخ بهایی
-
لبخند بزن گرچه دلت پر شده از درد
تا گریه نفهمد به سرت غصه چه آورد -
من ..
عاشقانه دوستش دارم
و او عاقلانه طردم میکند؛
منطق او ،
حتی از حماقت من هم احمقانه تر است!
احمد شاملو -
عاشقم..اهل همین کوچه ی بن بست کناری..
ک تو از پنجره اش پای ب قلب من دیوانه نهادی..
بنشستیم تو در قلب و من خسته ب چاهی...
تو کجا ؟کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟
من کجا؟ عشق کجا؟ طاقت اغاز کجا؟
گنه از کیست؟از ان پنجره ی باز؟از ان لحظه ی اغاز؟از ان چشم گنهکار؟
کاش می شد گنه پنجره و لحظه و چشمت همه ببر دوش بگیرم... -
من رویایی دارم ،
رویای آزادی
رویای یک رقصِ بی وقفه از شادی
من رویایی دارم ،
از جنس بیداری
رویای تسکین این درد تکراری
درد جهانی که از عشق تهی میشه
دردِ درختی که میخشکه از ریشه
درد زنِایی که محکوم آزارن
تعبیرِ این رویا درمون دردامه
درمون این دردا تعبیر رویامه
رویای من اینه دنیای بی کینه
دنیای بی کینه رویای من اینه
من رویایی دارم ، رویای رنگارنگ
رویای دنیایی سبزو بدون جنگ
من رویایی دارم که غیرممکن نیست
دنیایی که پاکه از تابلوهای ایست
دنیایی که بمبو موشک نمیسازه
موشک روی خواب کودک نمیندازه
دنیایی که تو اون زندونا تعطیلن
آدمها به جرم پرسش نمی میرنمتن اهنگ شادمهر و ابی
-
عشق
اتفاقی است که می افتد ؛
گاهی پرشتاب ، مثل گلوله ای ناغافل
گاهی آرام
مثل نشت گاز در شبی زمستانی
در هرحال
عشق ، اتفاقی کشنده است
که می افتد..! -
باید که ز داغم خبری داشته باشد
هرمرد که با خود جگری داشته باشد
حالم چو دلیری است که از بهت بد خویش
در لشکر دشمن پسری داشته باشد
حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل
بازیچه دست تبری داشته باشد سخت پیمبر شده باشی و ببینی ...
که فرزند تو دین دیگری داشته باشد!!
آویخته از گردن من شاه کلیدی
این کاخ کهن بی آنکه دری داشته باشد.
سردر گمی ام داد گره در گره اندوه ..
خوشبخت کلافی که سری داشته باشد.. -
کاش کسی بیاید
خیلی بچگانه آدم را ده تا دوست داشته باشد؛
کم ، ولی واقعی..
ولی واقعی..! -
-
-
این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را میبافند ...
" فروغ فرخزاد " -
نشد بدم
دنیامو برا خنده هات
نشد بیای
فرش کنم کوچرو برات
نشد زمین برقصه با ساز ما
نشد نری نبری قلبمو همرات
تو میری ولی شعر میشی
تو کتابم
یه رویای محال
توی خوابم
من لای ابرا دنبالت میگردم
تا شاید یه روز یه جا با بارون بیای بازم
تو اگه بی من بهتری
ترجیح میدم بری
ولی قبل رفتنت
بیا دستمو بگیر
من قول میدم بهت
یه جا شاید بهشت
ما بازم باهمیم
: )) -
ترک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزندعالم آن کس بود که بد نکند
نه بگوید به خلق و خود نکند
سعدی -
بابا این شعرا چیه میگید بخدا ب جای این شعرا بحث درسی
4478/9245