-
درود آلایی های خوب
راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم
با احترام
بانوپ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی]
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دلنوشتهشده در ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۴:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهbanoo
گاهی تنهایی آواز غمگین پرنده ایست که هر روز جفتش را میخواند و نمیداند که آخرین باز مانده از نسل خویش است -
banoo
گاهی تنهایی آواز غمگین پرنده ایست که هر روز جفتش را میخواند و نمیداند که آخرین باز مانده از نسل خویش استنوشتهشده در ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۸:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ایمورتال
هر کسی
یک امید،
یک عصیان،
یک از دست دادن،
یک درد،
یک تنهایی،
یک اندوه،
در خود دارد،
زیرا
از درون. هر کس
یک نفر رفته است،
و هر کاری که می کند
نمی تواند او را بدرقه کندگوشه ی قلب تمام آدم ها
یک صندلی خالی ست!
وباد
همیشه از همان سمت
آدم ها را می برد.
سمتی که کسی باید باشد -
نوشتهشده در ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۹:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیدار مانده ام که تو را مثنوی کنم
آسوده تر بخواب، عزیز دلی هنوز
-
نوشتهشده در ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۹:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چیزی به جز خرابه نمی ماند از وطن
مردم اگر مقابل مردم بایستند.. -
نوشتهشده در ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ۲۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بــی«تــــو» ...
پاییز و این همه خیالبافی
چیزی نمانده که شاعر شوم..! -
نوشتهشده در ۱۴ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۸:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۸:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۵:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زندگی کمی دیوانگی میخواست
اما ما زیادی دیوانه شدیم
دیوانه که باشی
خودت هم نخندی
زخمهایت میخندند! -
نوشتهشده در ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
اگر روزی غم واندوه،
،مثل باران باریـد،
یا دل شــیشه ای ات ،
از لب پنجره عشق،
زمین خورد وشکست،
با نگاهت به خدا ،
چتر شادی وا کن
وبگو با دل خود،
که خــــداهست،
خــــــدا هست !
اوهمانی است که
درتارترین لحظه شب،
راه نــورانی امیدنشانم میداد
او همانی است که
هــرلحظه دلشمی خــواهد ،
هــمه زنـــــــدگی ام ،
غـرق شادی باشد ....
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء # #@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا -
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۹:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب سردی است و من افسرده.
راه دوری است و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می کنم تنها از جاده عبور،
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت ،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی... -
دلخوری ز من مگر ، که جوابم نمیدهی... که به حالم نظر نداری...
آخرش غمت مرا.... به تباهی میکشد... تو ز حالم خبر نداری... -
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۱۵:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زین دایره ی مینا ، خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی -
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مرا دوباره به آن روز هایِ خوب ببر...
سپس رَها كن و برگرد؛
من نمى آيم! -
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۲۴ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
شب،
پناهِ من شو..♡
-
دلخوری ز من مگر ، که جوابم نمیدهی... که به حالم نظر نداری...
آخرش غمت مرا.... به تباهی میکشد... تو ز حالم خبر نداری...نوشتهشده در ۱۷ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
با چرخش چشمان تو چرخیده رمین هم...
چشمی ز تو کافیست خوبست همین هم...
در چشم تو برقیست که برنده تر است از...
تیزی نوک خنجر و تیغ آهنین هم... -
آی امان از تو و رفتار تو با من...
نکشد کاش به غم کار تو با من...
آی امان امان امان از منو دوری..
کی کجا لحظه دیدار تو با من؟..