-
نوشتهشده در ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۲۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ز کدام رَه رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده دیده ناگه به درون دل فِتادی..
@sheyda-fkh
-
نوشتهشده در ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۲۲:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چون یاد تــو می آرم
خود هیـچ نمی مانـم..
@Fre-que-nce
-
نوشتهشده در ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۲۲:۵۴ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
%(#0010f0)[بـاران]همیشه حادثه ای عاشقانه نیست
از ما که سقفمان شده است %(#0010f0)[آســـمان] بپرس
-
نوشتهشده در ۲۰ آذر ۱۳۹۸، ۱۶:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام ،آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم -
نوشتهشده در ۲۰ آذر ۱۳۹۸، ۲۲:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۸، ۶:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#ff00c8)[چنان دل بسته ام کردی]
%(#f55fd5)[که با چشم خودم دیدم]%(#eb6fd0)[خودم میرفتم اما]
%(#f294de)[سایه ام با من نمی آمد] -
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چو میدانی که جاویدان نمانی
رَوا داری که نام بد بماند؟
سعدی
-
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۸، ۲۱:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مثل شــعری قابل تحسـین که بی تشویـق نیست
هیچ خطـی مثل ابـروی تــو نستعلیــق نیست..@ROYA78
-
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۸، ۲۱:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چه شکـوهی بـه بــهار آمده امسـال انگار
آذر زلف تـو آتـش زده فــروردین را..@Survival
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۴:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر آن باغی که نخلش سر بدر بی
مدامش باغبون خونین جگر بیبباید کندنش از بیخ و از بن
اگر بارش همه لعل و گهر بی
(این شعر باباطاهر رو به خیانت زناشویی معنی کردن)
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۴:۴۲ آخرین ویرایش توسط old_one انجام شده
ای گرگ تو نیز عاقبت روزی
بیچاره شوی به دست یوزی...:) -
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۶:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو شبی در انتظاری ننشستهای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت
@Saahaar -
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
راست گفتی سهراب!!
من هم در تردیدم
من در این عرصه ی آغشته به بغض
لب خندان دیدم...
چشم گریان دیدم...،،
گریه کردم اما....
بارها خندیدم!!
تو به آمار زمین ..."مشکوکی"
من به دلهای زمین..."مشکوکم
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۸:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(blue)[شهریارا]
گو دل از ما مهربانان مشکنید
ورنه قاضی درقضا نامهربانی میکند -
نوشتهشده در ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۷:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۸:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به من چه / چرا کسی حال جهان را نپرسیده است/ منی که حتا/ از حال تو بی خبرم!
-
نوشتهشده در ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۸:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلواپس ات که می شوم/ جهان یک اتفاق می شود/ فکر افتادن/ از پرچین خیال؛ هی می رود بالا
-
نوشتهشده در ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۹:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هیچکس نمیگوید
اگر شب را از آدم بگیرند،
و تاریکی را
و معجزهی سکوت را
و عظمتِ بیانتهایِ تنهایی را از آدم بگیرند،
دستِ دردهای هزارسالهی خودمان را بگیریم
به کدام جهنمی ببریم؟| نیکی فیروزکوهی |