کافــه میـــم♡
-
باران که می بارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم
بدون چتر، من بغض می کنم، آسمان گریه -
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمتای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمتدر عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمتمی خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمتمی خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمتسعید بیابانکی
-
I miss you like the sun misses the stars each morning
-
نوشتهشده در ۷ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
امشب دو تا عروسی دعوتم ، عروسی رفیق صمیمیم و عشق قدیمیم . نمیدونم کدومشونو برم !
این برام مبهمه چرا ادرس دوتاش یکیه ؟؟!! -
با چشمان خیس دنبال سنگ قبرم میگشت اما....
یادش نبود
روزی که بهم گفت : گورتو گم کن .. -
نوشتهشده در ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۳:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگه خدا با ماست.....
پس کی بااوناست؟؟!! -
نوشتهشده در ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۳:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
BE WHAT U WANT TO BE......
NOT WHAT OTHERS WANT TO SEE..... -
نوشتهشده در ۸ بهمن ۱۳۹۸، ۱۵:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چه دنیایی شده والله......
وتنها تکیه گاه.. الله...... -
نوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۴:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در نگاهش پرنده ای را دیدم
که به آرامش رسیده بود
دهانی که فیروزه ای حرف می زد
و بهار را خوشبو می کرد،
زندگی آنقدر به او نزدیک بود
که می توانستم رفتار باد را در قلبم لمس کنم
می توانستم صمیمیت باغ را
در میان شاخه ها حس کنم،
تنها در دست های او کلمه
به رهایی می رسید
و دلتنگی در صدایش به بار می نشست
| بهنام مهدی نژاد |
-
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۴:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
برای انسان ها
همونقدری باش، که برای تو هستن
بیشتر که باشی
باعث سوء تفاهم میشه( : -
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۴:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حال خودت رو ، فقط خودت میفهمی
حالا هرچی بگی
به هرکی بگی( :
-
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم گرفته برای گذشته های خودم
طبیب شهرم و درمانده از علاج خودم
رواست بر دلم خودم نا روای بعضی ها -
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۴۰ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
بيخودى شلوغش مى كنند ،
سادگى خوب است..!
من سالهاست
چوب همين
سادگيم
را خورده ام..!
#امیر وجود -
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فرقی نمیکند
کنار دریا باشی
وسطِ مهمانی
کنج اتاق
یا هر جایِ دیگر...!
روزهایِ تعطیل
بویِ تنهایی در سَرِ آدم میپیچد...! -
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۱:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سرخپوست پیری
برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت :
در وجود هر انسان،
همیشه مبارزه ایی وجود دارد
مانند ، مبارزه ی دو گرگ
که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی
و دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است.
کودک پرسید :
پدر کدام گرگ پیروز می شود؟
پدرلبخندی زد و گفت ،
گرگی که تو به آن غذا می دهی -
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۶:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کجا گریه هامو ببارم تو شهری که دریا نداره
دلم مثل حالم پریشونه امشب تو دلسوز من باش
که از هر طرف غم فراوانه امشب تو دلسوز من باشرو سینت بذاری سر بی قرارو تو دلسوز من باش
که طاقت ندارم بد روزگارو تو دلسوز من باش -
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۱۶:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم که برایت تنگ می شود
زل میزنم به ماه...
شاید تو...
یکی از همین ثانیه ها چشم هایت را به ماه دوختی
و من را غرق خوشبختی کردی... -
نوشتهشده در ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۲۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده