هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@roghayeh-eftekhari
سلامتیمون:)نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@fatemeh-Ma خداروشکر
-
@roghayeh-eftekhari اره دیگه کجای کار هستید؟؟
منم خوبم خداروشکر اره بابا رو به راه و رو به راه
در من خبری نیست جز سلامتی
جنگ با درس؟نه من ترجیح میدم بگم رفاقت با درس بهترین دوستم شده
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهarthur morgan من هیچجا فعلا نشستم یک گوشه
خداروشکر ان شاءالله همیشه در همین حال بمونین
سلامت باشی
بله بله صحیح
اما آخرین بار در جنگ بودین گفتم ببینم در نهایت چی شد -
arthur morgan من هیچجا فعلا نشستم یک گوشه
خداروشکر ان شاءالله همیشه در همین حال بمونین
سلامت باشی
بله بله صحیح
اما آخرین بار در جنگ بودین گفتم ببینم در نهایت چی شدنوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@roghayeh-eftekhari
اون موقع جنگ رفاقتی بود
-
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میدونین چی از ۱۰۰تا فحش بدتره؟
۲۰۰ تا فحش!
والا -
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ
ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﻧﻢ
ﮔﻔﺘﻢ: ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻡ
ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺟﺎﻧﻢ
ﮔﻔﺘﻢ: ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﻮﺭ ﺍﺯ ﺳﻬﻢ ﻧﺎﻧﻢ
ﮔﻔﺘﻢ: ﮐﺠﺎ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ
ﮔﻔﺖ: ﺭﻭﯼ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ
ﮔﻔﺘﻢ: ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯼ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ .
ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺫﻟﯿﻠﺖ ﮐﻨﻪ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ:| -
Sharllot بله اگه خدا بخواد،مجازی ای که
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMOHAMMAD80 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sharllot بله اگه خدا بخواد،مجازی ای که
دیگه وضع همه همینه
MOHAMMAD80 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sharllot عجیبه
دیگه بالاخره یا کار دارن یا اکانتشون پریده یا دلشون نمیخواد بیان هرکی یچی ..
-
@roghayeh-eftekhari
اون موقع جنگ رفاقتی بود
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهarthur morgan بله بسیار هم صحیح
-
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ،ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ
ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ
ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ
ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ
ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮﺁﻣﺪﻧﺪ
ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ
ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ
.ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ،
ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ باز کرد
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ
ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ،ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ
ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ
ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ.
ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ
ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎز ﻣﯿﮑﻨﻪ!
سلامتی همه دخترای با محبت:) -
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوباره سلام
-
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Alzahra-Daftar چرا امروز تموم نمیشه
-
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رقیه دهنت سرویس دختر :_)
این پستای سم رو از کجا پیدا کردییییی
اونارو نباید نگا میکردیییی
مرسییییی -
رقیه دهنت سرویس دختر :_)
این پستای سم رو از کجا پیدا کردییییی
اونارو نباید نگا میکردیییی
مرسییییی -
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بچه هاااا زیر پتو خوابتون برد
-
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@roghayeh-eftekhari
بود بود
قلب بت 🥺 -
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Alzahra-Daftar
من باید از فردا ، پس فردا شروع کنم دیگه -
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اون روی سگممو در نیار صدف کک پارت میکنم
زیبا بود
زیبا بود
اینو به خودم گفته ها! جلو ایینه -
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@roghayeh-eftekhari
شعور داشته باش
تعداد رای های مثبتی که دادی چقده؟! کلا؟! -
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Alzahra-Daftar انشالله که موفق باشید
-
@Alzahra-Daftar انشالله که موفق باشید
نوشتهشده در ۶ فروردین ۱۴۰۱، ۱۲:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهarthur morgan
ممونم