هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فقط ۲۰ روز تا روز موعود🥲
-
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-hmt در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
امممم چه بگویم که ناگفتم بهتر است
️
چه بگویم؟ نگفته هم پیداست
غم این دل مگر یکی و دو تاست؟
:)))
-
@سجاد-ذوالفقاری
داداش اون تیکه رو داداشم زده والا دیگه منو داداشم کنار هم نیستیم تو آلاخونه اسم من حامد برادر کوچکه و اسم داداشم حمید که از من یه چند دقیقه بزرگترهاون تیکه رو برادرم زده
روز جهانی ترموستات پیکاننوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حامد-صباحی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
داداش اون تیکه رو داداشم زده والا دیگه منو داداشم کنار هم نیستیم تو آلاخونه اسم من حامد برادر کوچکه و اسم داداشم حمید که از من یه چند دقیقه بزرگترهاون تیکه رو برادرم زده
روز جهانی ترموستات پیکانسوتی بدی دادم ولی طبیعی بود
دوتا هنرمند
موفق باشید -
@حامد-صباحی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
داداش اون تیکه رو داداشم زده والا دیگه منو داداشم کنار هم نیستیم تو آلاخونه اسم من حامد برادر کوچکه و اسم داداشم حمید که از من یه چند دقیقه بزرگترهاون تیکه رو برادرم زده
روز جهانی ترموستات پیکانسوتی بدی دادم ولی طبیعی بود
دوتا هنرمند
موفق باشید@سجاد-ذوالفقاری
مرسی عزیز همچنین تو هم موفق باشی -
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زیبا رو هر چی میخواهد دل تنگت بگو
به مثال شهرزاد قصه ی شیرین و فرهاد بگو -
@m-hmt در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
امممم چه بگویم که ناگفتم بهتر است
️
چه بگویم؟ نگفته هم پیداست
غم این دل مگر یکی و دو تاست؟
:)))
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ftm-montazeri اوخی :)))))
-
Gharibe Gomnam
خب
دفعه قبل حس کردم خیلی از خودم تعریف کردم حالا یکم از بدیامبگم
۱)اصولا آدم آرومی هستم اگه ۰ رو حداکثر خشم و ۱۰۰ رو حداکثر خوشحالی بگیریم احساسات من معمولا بین ۶۰ تا ۴۰ متغیره احتمالا تا حالا ۸۵ تا خوشحال نشدم
۲)به بعضی چیزا که همسنای خودم براشون هیجان انگیزه خیلی بی احساس نگاه میکنم
مثلا فکر میکنن گواهی نامه گرفتن چقد جذابهمن:
بعد کنکور بریم تفریح کنیم کافی شاپمن:
۳)پیرو حرفای قبلی برخلاف همسنام به حیوون نگه داشتن و ساز زدن علاقه خاصی ندارم ولی خب شاید برم کلاس ساز علاقهمند بشم
۴)احتمالا بعد یه مدت زندگی با من حوصلهتون سر بره و باهام زیاد حال نکنین و خب این بستگی به خصلت خودتونم داره که رفیق پرانرژی دوست دارین یا اروم؟
۵)مسافرت بریم حداکثر یه هفته طول بکشه چون بیشتر از اون تحمل دوری از خونهمون و راحتیش رو ندارم تازه بیش از حد تو خونه بقیه دوس ندارم بمونم
۶)اصلا مهمون نواز نیستم یکی اومد واسه یه وعده بیاد بعد بره
یا اگه کسی باشه که خیلی دوستش دارم مثلا دو سه روز نه بیشتر پس حواستون باشه زیاد مهمونم نشید که کلا قطع رابطه میکنم
۷)عاشق تاریکی و سکوت مطلقام طوری که بتونم صدای قلبمو بشنوم
۸)اصلا دوست ندارم یکی هی بهم گیر بده به شدت عصبانی میشم
۹)اصلا از محبت کردن زیاد و بوس کردن و بغل کردن خوشم نمیاد شاید هفته ای یه بوس و بغل برام کافی باشه
۱۰)وقتی عصبانی میشم ازم دوری کنین سعی نکنین اروممکنین و تنها چیزی که آرومم میکنه مرتب کردن اتاقمه
۱۱)با داداشم خیلی بد اخلاقی میکنم چون خیلی متفاوتیم
۱۲)دوست ندارم بقیه درباره کارهایی که میکنم و آینده ای که واسه خودمه نظر بدن منظورم از بقیه فامیل و دوستانه ولی خانواده جای خودشونن و حتما برام مهمه حرفاشون
۱۳)حرف مردم هیچ اهمیتی برام نداره
۱۴)اصلا خوشم نمیاد کسی که درباره یه مسئله خودش یا بچهش مشکل داره بباید بقیه رو پند بده مثال بزنم:طرف دخترش چند سال پشت کنکوره بعد میاد به ما یاد میده که چطوری کنکور قبول بشیم. مامانم با من به شدت مخالفه در این زمینه با من و هنوزم دارم فکر میکنم بهش
۱۵)پیرو مورد قبل کسی امر به معروف کنه خودش یا خانوادهش همون کار اشتباه رو انجام بدن خیلی عصبانیم میکنه
۱۶)اتاقم اغلب به هم ریختهست
۱۷)وعده های غذایی رو خیلی دوس دارم همچین غذای زیاد و خوشمزه بخورم(نکته بدش اینه که هر وعده دوست دارم غذا داشته باشیم
️)
۱۸)به سیبزمینی سرخ کرده اعتیاد دارم/:
۱۹)خودم رو به بقیه گاهی ترجیح میدم و این خیلی بده شایدم نیس چون این کارو نکنی باختی ولی به هر حال گاهی بده/:
۲۰)تامام شد:))))
@sania-Andiravan
@یه نفری گه گفته منشن نکنین تا مجبور نشم بیام:)))@Zahra-Hamrang
سلام زهرا جانماگ منظورت منم ک والا من نیاز ب ی وقفه داشتم تا بتونم مدیریت کنم کارامو ک اوکی شد الانم فعلا تودلی ایگنوره
و اینک من بیست حقیقت نوشتم ک
حقیقتای دگ بنویسم ؟ (خدایا بگه نه)
و اینک اگ منظورت من نیستم ک خب هیچی دیه
-
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیدونم چرا آهنگ گیسو گندمی حس و حال ناری ناری رو بهم میده
ولی هیچی ناری ناری نمیشه -
Gharibe Gomnam
واقعا ؟ احتمال چهارمی خیلی زیادهنوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حامد-صباحی
بله دیگه -
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۳ آخرین ویرایش توسط اهورا انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نه نویسندش قلمش خوب نبود
-
@sania-Andiravan
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
ور نه این دنیا که من دیدم خندیدن نداشتتت
نمیدونم جدیدا این چرا هی میاد تو ذهنم
خوبی تو سانیا؟ ((نمیدونم چ فعل و انفعالاتی تو ذهنم ب وجود اومد ک اول نوشتم ثانیا))
ZDM در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@sania-Andiravan
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
ور نه این دنیا که من دیدم خندیدن نداشتتت
نمیدونم جدیدا این چرا هی میاد تو ذهنم
خوبی تو سانیا؟ ((نمیدونم چ فعل و انفعالاتی تو ذهنم ب وجود اومد ک اول نوشتم ثانیا))
سلام عزیزم
هی...
تو خوبی؟
نه ثانیا نهههههه -
جز انگیزه دادن به خودم و درست کردن روحیه ام کاری میشه کرد؟
️
-
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۳:۰۶ آخرین ویرایش توسط اهورا انجام شده
بچه بودم یه دغدغه بزرگ داشتم
ارزو داشتم برنامه نویسی یاد بگیرم
یاد گرفتم ولی اون دغدغه هنوز بود
یدوست داشتم شعر گفتن یاد بگیرم
تغریبا یاد گرفتم ولی اون دغدغه هنوز هست
وقتی 12 13 سالم بود دوست داشتم عاشق بشم
عاشق شدم .. شکستشم خوردم .. ولی اون دغدغه هنوز هست
یه روزی دلم میخواست بتونم بنویسم بخونم
یاد گرفتم و اون دغدغه هنوز هست
یه روزی دلم میخواست موهام حالتشون همینجوری بشه که الان هست و الان شده ولی دغدغه هنوز هست
یه روزی قد الانم رو تو خواب هم نمیدیم که برسم بهش ولییی دغدغه هنوز هست
یه روزی دوست داشتم ریشامو سایه بندازم .. شد ولی اون دغدغه هنوز هست
یه روزی دوست داشتم هیکلم خوب باشه شد .. بعدشم دوبار دیگه چاق و لاغر شدمم ولی اون دغدغه هنوز هستت
یه روزی دوست داشتم بتونم لبخند رو لب کسی بیارم .. الان میتونم کم و بیش با مسخره بازی ولی اون دغدغه هنوز هستت
این مشکل با من بزرگ شد
با من رشد کرد
دلم من هم تو تمام سالا فقط حل شدنش رو میخواست دغدغشو داشتم
ولی خب هنوز هستت و الان فشارش بیشتر شده
من از دنیا انتظار زیادی نداشتم
حاظر بودم به هیچکدومم از این موفقیتای کوچیکو بزرگ نرسم ولی اون درست میشد
ولی هنوز هستالان حرف من اینه کاششش با اون سنم همون موقه که بچه بودم چیزی نمیفهمیدم از این چیزا و لااقل انقد دغدغشو نداشتم تا الاان که از الان به بعد سختشیو تحمل کنم
و خب کاش گاهیی بزرگترا باعث نشن که یه بچه کوچیک از همون دوران بچگی دغدغه های به این بزرگیییی رو به دوش بکشه
راجبش زیاد حرف نمیزنم ولی این یه بار این خیلی دلم گرفته براش و الان حتی همین چند ساعتی هم که اومدم اینجا با مسخره بازی بگذرونم رو هم داره ازم میگیره گفتم یه ذرشو بنویسم
برای همتون آرزو میکنم بزرگترینِ دغدغه های الانتون کنکورتون و درس و دانشگاهتون باشه
لطفا ریپلای نخوره
-
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۳:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
-
@Zahra-Hamrang
سلام زهرا جانماگ منظورت منم ک والا من نیاز ب ی وقفه داشتم تا بتونم مدیریت کنم کارامو ک اوکی شد الانم فعلا تودلی ایگنوره
و اینک من بیست حقیقت نوشتم ک
حقیقتای دگ بنویسم ؟ (خدایا بگه نه)
و اینک اگ منظورت من نیستم ک خب هیچی دیه
@soniaaa دگیگا منظورم تو بودی
بعلی حقیقتای دیگه ای هم باید بنویسی
البته قرار نیس همین حالا باشه
میتونی بزاری بعد کنکور -
@حامد-صباحی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حداقل یکی از قاشق های بالا رو تو خونتون دارین
چهارمی
@Zahra-Zahraii هیچ کدوم
اخی
خالهم اینا یه قاشق داشتن که کلهش گرد بود با پسر خالهم همیشه سر اون دعوا میکردیم🥲
چقد خوب بود بچگیهامون🥲 -
این پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۳:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام به همه آلائی های عزیز