-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۵:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۵:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۵:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۵:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۶:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سوختن آخرین آروزی پروانه بود...بسوزد شمعی که پروانه ندارد. کجایی!؟
@دانش-آموزان-آلاء -
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۹:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۱۹:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همچون سیاهو سپید بود عش ما
از ازل جدا از هم بود عشق ما
خواستیم عاشق هم شویم ما
خود را گم کردیم از عشق ما
#ای گجه لر : ) -
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۲۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۲۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۲۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۲۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۲۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۲۰:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
نوشتهشده در ۲۰ دی ۱۳۹۶، ۴:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328 در
شعردانه
گفته است:
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
یک شبی مجنون نمازش را شکست ...
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشستعشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بودسجده ای زد بر لب درگاه او
پُر ز لیلا شد دل پر آه اوگفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ایجام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده اینیشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنیخسته ام زین عشق،دل خونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکنمرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو... من نیستمگفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منمسالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختیعشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختمکردمت آواره صحرا نشد
گفتم عا قل می شوی اما نشدسوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبتروز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلیمطمئن بودم به من سر می زنی
در حریم خانه ام در می زنیحال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بودمرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم -
نوشتهشده در ۲۵ دی ۱۳۹۶، ۴:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید
.
.
.
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید خواند -
نوشتهشده در ۲۵ دی ۱۳۹۶، ۲۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۰:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گر از یادم رود عالم
تو از یادم
نخواهی رفت#شهریار
-
نوشتهشده در ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط یه کنکوری انجام شده
اصلا حسین جنس غمش فرق میکند
اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق، پیچ و خمش فرق می کند
اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند
صد مرده زنده می شود از ذکر"یا حسین"
عیسای اهل بیت دمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند
با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند
من از "حسینُ منی" پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همش فرق می کند...
-
نوشتهشده در ۲۸ دی ۱۳۹۶، ۱۷:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور می گردی
سلیمان گر شوی آخر نصیب مور می گردیدر این درگه که گه گه کُه، کَه و کَه کُه شود ناگه
مشو غِرَّه به امروزت که از فردا نِه ای آگه!