-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط marzi.m انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
من سهیل دولت احرارم ...
توی چشم خرافیت من خارم ... -
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۳:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه...حضرت موالانا
najafiali78 در
شعردانه
گفته است:
در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه...حضرت موالانا
عالی
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۸:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میانِ کتابها گشتم
میانِ روزنامههای پوسیدهی پُرغبار،
در خاطراتِ خویش
در حافظهیی که دیگر مدد نمیکند
خود را جُستم و فردا را
عجبا!
جُستجوگرم من
نه جُستجو شونده
من اینجایم و آینده
در مشتهای من
احمد شاملو - 1360
(یکمی از جنبه کنکوری نگاش کنیم؟)
-
میانِ کتابها گشتم
میانِ روزنامههای پوسیدهی پُرغبار،
در خاطراتِ خویش
در حافظهیی که دیگر مدد نمیکند
خود را جُستم و فردا را
عجبا!
جُستجوگرم من
نه جُستجو شونده
من اینجایم و آینده
در مشتهای من
احمد شاملو - 1360
(یکمی از جنبه کنکوری نگاش کنیم؟)
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۹:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمیانِ کتابها گشتم
میانِ روزنامههای پوسیدهی پُرغبار،
در خاطراتِ خویش
در حافظهیی که دیگر مدد نمیکند
خود را جُستم و فردا را
عجبا!
جُستجوگرم من
نه جُستجو شونده
من اینجایم و آینده
در مشتهای من
احمد شاملو - 1360
(یکمی از جنبه کنکوری نگاش کنیم؟)
جنبه کنکوری
منم این روزا هرچی می خونم و می بینم به کنکور ربط میدم
به مراحلی از عرفان رسیدم حتی وقتی آهنگ حمید هیراد گوش میدم
با هر کلمش یاد کنکور و شرایطم می افتم -
برای کوبیدن یک حقیقت ، خوب به آن حمله مکن ، بد از آن دفاع کن .
.
.
#علی_شریعتی
.
.
شعر نیست اما شر هم نیست -
نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژدهها دادست
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتادست
نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث ز پیر طریقتم یادست
غم جهان مخور و پند من مبر از یاد
که این لطیفه عشقم ز ره روی یادسترضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو در اختیار نگشادست
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزاردامادست
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل که جای فریادست
حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ
قبول خاطر و لطف سخن خدادادست -
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۸:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست
انجا که باید دل به دریا زد همینجاست -
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفتخواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنهای بر در این خانهی تنها زد و رفت#ابتهاج
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۸:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای کاش هرگز بادبادک ها نفهمند
بسته ست دستی ریسمان ها را به آنها
%(#9d00ff)[#فاضل نظری] -
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۸:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنت مانند اهواز و نگاهت چون شب شیراز..
دلت آشوب تبریز و غمت چاقوی زنجان است️
-
عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من
رو به حریم کعبه ی لطف اله کردنست
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی
پرسش حال دوستان ،گاه به گاه کردنست
بوسه تو به کام من کوه نورد تشنه را
کوزه آب زندگی ، توشه راه کردنست
خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم
بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست
#شهریار_عشق -
عهد تو سایه و صبا گو بشکن که راه من
رو به حریم کعبه ی لطف اله کردنست
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی
پرسش حال دوستان ،گاه به گاه کردنست
بوسه تو به کام من کوه نورد تشنه را
کوزه آب زندگی ، توشه راه کردنست
خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم
بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست
#شهریار_عشقنوشتهشده در ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۵:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
به روی اشتباهات ممتد خط بکش
به روی کاغذ و سنگ و قیچی خط بکش ...
#گمنام -
نوشتهشده در ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۸:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امروز تو را دسترس فردا نیست
و اندیشه فردات بجز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
خیام