-
نوشتهشده در ۶ آذر ۱۳۹۶، ۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کوچ... بی تغییر
شاعر لیلا عباسی زرنکشیخانه ی دنیا چقدر دلگیر بود
دیشب آن حس لطیفم پیر بودهر چه خواهش مینمودم بی اثر
نکته ها در بغض خامم گیر بودمانده ام تا کاروانی تر کنم
تادلی پیدا کنم آن دیر بودکاروان میرفت اما بی صدا
از عطش تا بی نهایت سیر بودیک ندائی می شنیدم ای فلک
سرنوشت آن چیز بی تغییر بودیک نفر از بین ما کوچید و رفت
یک نفر کز این جهان دلگیر بود ... -
نوشتهشده در ۶ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۷ آخرین ویرایش توسط tamom انجام شده
فریب تربیت باغبان مخور ای گل
که آب می دهــد اما گـلاب میگیرد!«صائب»
-
نوشتهشده در ۶ آذر ۱۳۹۶، ۱۸:۵۷ آخرین ویرایش توسط Brilliant انجام شده
راه مقصد دور وپای سعی لنگ
وقت همچو خاطر ناشاد تنگ -
نوشتهشده در ۸ آذر ۱۳۹۶، ۲۰:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا رب من ندانسته خطایی کرده ام
زان خطا دل هایی رنج هایی دیده اند
یا رب من بودم ظالم و شکر خورده ام
توبه ام بپذیر و پاک کن تن ظلم دیده را
#توبه -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
مولانا -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۶، ۱۳:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همیکردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
-
دریا تنش را
آسمان پیراهنش را
هرکس به او بخشید
سهم بودنش را
دریا نگاهش کرد
دریا عاشقش شد
می خواست تا بر تن کند پیراهنش کند
دل را به دریا زد
به دریا زد
به دریا
دریا
به دریا زد
به دریا زد تنش را
رفت و صدف ها بر تنش آواز خواندند
%(#ff007b)[دریا کنارش بود]
%(#ff007b)[دریا را نمی دید]
دریا کنارش بود
دریا گفتنش را
نشنید دریا
آسمان پایین تر آمد
در موج ها حل کرد موج دامنش را
از آسمان ماهی قرمز چکه می کرد
من ایستادم زندگی پای مرا بست
من چشم بستم تا نبینم مردنش را
از ابرها تن پوش دزدیدم برایش
با باد خواندم
تن تتن تن تن تنش را
برداشتم از شعر دریا را نمیرد.... -
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۸:۲۴ آخرین ویرایش توسط Zahra M انجام شده
پنج وارونه چه معنا دارد ؟
خواهر کوچـکم ایـن را پرسـید!
مـــن بــــــــــــــه او خــــنــدیـــــدم .
کــمـی آزرده و حــیــرت زده گــفــت :
روی دیــــــوار و درخــــتــــــان دیــــــــدم
بــــازهم خندیدم! گفت دیروز خودم دیـدم
پسر همسایه پنج وارونه به مینو مــــیداد
آنقدر خنده برم داشت که طفلک تــرسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بــــــعــــــدهــــا وقــــتــی غــــم
سقـــف کوتاه دلت را خم کرد
بـی گــــمــــان می فهــــمی
پنج وارونه چه معنا دارد%(#ff0055)[#سهراب سپهری]
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۸:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب نیست که از دیده نرانی خونم
دیریست که من با تو ز خود بیرونم
گفتی به فراق نازنینان چونی ؟
وقت است که آیی و ببینی چونم%(#ff0066)[#نیما یوشیج]
-
پنج وارونه چه معنا دارد ؟
خواهر کوچـکم ایـن را پرسـید!
مـــن بــــــــــــــه او خــــنــدیـــــدم .
کــمـی آزرده و حــیــرت زده گــفــت :
روی دیــــــوار و درخــــتــــــان دیــــــــدم
بــــازهم خندیدم! گفت دیروز خودم دیـدم
پسر همسایه پنج وارونه به مینو مــــیداد
آنقدر خنده برم داشت که طفلک تــرسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بــــــعــــــدهــــا وقــــتــی غــــم
سقـــف کوتاه دلت را خم کرد
بـی گــــمــــان می فهــــمی
پنج وارونه چه معنا دارد%(#ff0055)[#سهراب سپهری]
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گر که رفتی رو که نیست باک مرا
رفتنی میرود و ندارد فرقی مرا
امروز یا فردا . اول و اخر میروی
تند تر برو که گردست زمین
هر چه دور تر میشوی نزدیکتری
پ.ن: گاهی برای کسی کادو ای میگیری و عکسش میگیری که بهش نشنون بدی
ولی.... -
گر که رفتی رو که نیست باک مرا
رفتنی میرود و ندارد فرقی مرا
امروز یا فردا . اول و اخر میروی
تند تر برو که گردست زمین
هر چه دور تر میشوی نزدیکتری
پ.ن: گاهی برای کسی کادو ای میگیری و عکسش میگیری که بهش نشنون بدی
ولی....نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۸:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328-g ?
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۸:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#0026ff)[بسیار سفر باید تا پخته شود خامی]
صوفی نشود صافی تا درنکشد جامیگر پیر مناجاتست ور رند خراباتی
هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامیفردا که خلایق را دیوان جزا باشد
هر کس عملی دارد من گوش به انعامیای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم
تو عشق گلی داری من عشق گل اندامیسروی به لب جویی گویند چه خوش باشد
آنان که ندیدستند سروی به لب بامیروزی تن من بینی قربان سر کویش
وین عید نمیباشد الا به هر ایامیای در دل ریش من مهرت چو روان در تن
آخر ز دعاگویی یاد آر به دشنامیباشد که تو خود روزی از ما خبری پرسی
ور نه که برد هیهات از ما به تو پیغامیگر چه شب مشتاقان تاریک بود اما
نومید نباید بود از روشنی بامیسعدی به لب دریا دردانه کجا یابی
در کام نهنگان رو گر میطلبی کامی -
نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۵:۲۶ آخرین ویرایش توسط Zohre... انجام شده
یاد تو دیونه کردم باز...
این رابطه جنگه همش دعواس
خسته شدیم از بس زدیم فریاد
برگرد یه کاری کن منو دریاب
بگرد منو دریاب ک اشوبم
برگرد منو دریاب من ساده
اونی ک از چشم تو افتاده...
منو ببخش اگه دستامو برات مشت کردمو
وقت سختیا بهت پشت کردم
چون توام مقصری خب بهونه های بی خود
روزای خوب بینمونو کی برد
حیف من حیف خاطرات بینمون
سنگدلیه نخوام بهت بگم بمون -
گر که رفتی رو که نیست باک مرا
رفتنی میرود و ندارد فرقی مرا
امروز یا فردا . اول و اخر میروی
تند تر برو که گردست زمین
هر چه دور تر میشوی نزدیکتری
پ.ن: گاهی برای کسی کادو ای میگیری و عکسش میگیری که بهش نشنون بدی
ولی....نوشتهشده در ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۱۴:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۱۵ آذر ۱۳۹۶، ۹:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۵ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بازم دلم گرفته
بازم دلم گرفته از این سکوت پنهونبازم دلم هواتو کرده تو زیر بارون
امشب میخوام بگردم تو کوچه وخیابون
باعشق تو بسازم شعری دوباره از جون
لطفی نداره بی تو تنها توخونه باشم
میخوام که مثل مجنون مست ودیوونه باشم