هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سوال اول....
فجیع ترین سوتی که تاحالا دادین رو تعریف کنید
-
@1540557162
باشه ....اولین نفرشماییننوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
@اسمان-ابی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@zahra-m1999 از خندیدن زیاد میمیرم
یگان فک کنم وقتشه ها
زیادی دارم می خندونمت
آقا دوستان کافیه همه گریهنوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@zahra-m1999 خدا بگم چیکارت نکنه
اره اره همههه گریهه -
سوال اول....
فجیع ترین سوتی که تاحالا دادین رو تعریف کنید
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@dr-yassi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سوال اول....
فجیع ترین سوتی که تاحالا دادین رو تعریف کنید
عامو من سوتی زیاد میدم همه هم از دم فجیع
-
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یگانه وزهرا هیییس....
نفری یه سوال آماده کنید برا اقا معین
-
@zahra-m1999 خدا بگم چیکارت نکنه
اره اره همههه گریههنوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@اسمان-ابی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@zahra-m1999 خدا بگم چیکارت نکنه
اره اره همههه گریههبخنده که خنده..
-
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سوال دوم...
دلیل حذف ِ کامنت عصر...چی بود؟ -
سوال اول....
فجیع ترین سوتی که تاحالا دادین رو تعریف کنید
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@dr-yassi قابل پخش نیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
-
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
سوال دوم...
دلیل حذف ِ کامنت عصر...چی بود؟مشخص کنید از کی می پرسید
-
@اسمان-ابی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@zahra-m1999 خدا بگم چیکارت نکنه
اره اره همههه گریههبخنده که خنده..
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@zahra-m1999
زهرا
قهرکنم من؟
گفتم بسه...که سوالا نره بالا
یه یسوال بگین منتظرجواب باشین -
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خب گفتن دیگه
از اقا معین میپرسیم -
سوال اول....
فجیع ترین سوتی که تاحالا دادین رو تعریف کنید
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@dr-yassi
نامردیه ولی خب ...
سوتی فجیع نداشتم ..سعی میکنم نداشته باشم
سوال بعدی -
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط Brilliant انجام شده
@1540557162
چیزی که خواستید اما بهش نرسیدین وهنوز حسرت به دلید ؟!؟؟ -
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زهرا نوبت تونیس....نوبت آقا معینه بزا خودش جواب بده.....ی لحظه لالمونی خواهرمن
-
زهرا نوبت تونیس....نوبت آقا معینه بزا خودش جواب بده.....ی لحظه لالمونی خواهرمن
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط Brilliant انجام شده@dr-yassi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
زهرا نوبت تونیس....نوبت آقا معینه بزا خودش جواب بده.....ی لحظه لالمونی خواهرمن
ادب سز
-
@dr-yassi
نامردیه ولی خب ...
سوتی فجیع نداشتم ..سعی میکنم نداشته باشم
سوال بعدیدانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط یه زمانی آلایی انجام شده@1540557162
تاحالا سوتی ندادین؟
حداقل یه سوتی تعریف کنید خب -
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@dr-saraaa
راستش؟:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
نامربوط بود -
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روزي بود و روزگاري در زمانهاي پيش يك صوفي سوار بر خرش به خانقاه رسيد و از راهي دراز آمده و خسته بود و تصميم گرفت كه شب را در آن جا بگذراند پس خرش را به اسطبل برد و سپرد به دست مردي كه مسئول نگهداري از مركبها بود و به او سفارش كرد كه مواظب خرش باشد.
خود به درون خانقاه رفت و به صوفيان ديگر كه در رقص و سماع بودند پيوست او همانطور كه با صوفيان ديگر به پايكوبي مشغول بود مردي كه ضرب مي زد و آواز مي خواند آهنگ ضرب را عوض كرد و شعري تازه خواند كه مي گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت. آن مرد تا اين شعر را بخواند صوفيان و از جمله آن مرد صوفي شور و حال ديگر يافتند و دسته جمعي خواندند خر برفت و خر برفت و خر برفت و تا صبح پايكوبي كردند و خر برفت را خواندند تا اينكه مراسم به پايان آمد.
همه يك يك خداحافظي كردند و خانقاه را ترك گفتند به جز صوفي داستان ما و او وسايلش را برداشت تا به اسطبل برود و بار خرش كند و راه بيفتد و برود. از مردي كه مواظب مركبها بود سراغ خرش را گرفت اما او با تاسف گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت. صوفي با تعجب پرسيد منظورت چيست؟ گفت ديشب جنگي درگرفت، جمعي از صوفيان پايكوبان به من حمله كردند و مرا كتك زدند و خر را گرفتند و بردند و فروختند و آنچه مي خوريد و مي نوشيد از پول همان خر بود و من به تنهايي نتوانستم جلوي آنها را بگيرم.
صوفي با عصبانيت گفت تو دروغ مي گويي اگر آنها ترا كتك زدند چرا داد و فرياد نكردي و به من خبر ندادي؟ پيداست خود تو با آنان همدست بوده اي مرد گفت من بارها و بارها آمدم كه به تو خبر بدهم و خبر هم دادم كه اي مرد صوفيان مي خواهند خرت را ببرند ولي تو با ذوقت از ديگران مي خواندي خر برفت و خر برفت و خر برفت و من با خود گفتم لابد خودت اجازه داده اي كه خرت را ببرند و بفروشند. صوفي با ناراحتي سرش را به زير افكند و گفت آري وقتي صوفيان اين شعر را مي خواندند من بسيار خوشم آمد و اين بود كه من هم با آنها مي خواندم
آري صوفي با تقليد كوركورانه از آن صوفيان كه قصد فريب او را داشتند گول خورد و خرش را از كف داد.
خلق را تقليد شاه بر باد داد اي دو صد لعنت بر آن تقليد باد
-
نوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اخرین دروغی که گفتین چی بوده و به کی بوده
-
@dr-saraaa
راستش؟:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
نامربوط بودنوشتهشده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@1540557162 اوهوم.و تهش منجر به دعوا میشد شاید...ممنون