-
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شدهام بی سر و سامان که مپرسنوشتهشده در ۲۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۵:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم -
mohammad666666
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایمنوشتهشده در ۲۳ آذر ۱۳۹۷، ۲۱:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamab می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست ان زمان هر دل فقط یک بار عاشق می شود
-
amab می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست ان زمان هر دل فقط یک بار عاشق می شود
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمریم عباسپور دوستان را به گاه سود وزیان
بتوان دید وازمود توان -
مریم عباسپور دوستان را به گاه سود وزیان
بتوان دید وازمود تواننوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sara-66
نیازارم ز خود هرگز دلی را
که می ترسم در او جای تو باشد -
دانی ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم؟
زان روی كه كار او گل انداختن است -
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام
-
دانی ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم؟
زان روی كه كار او گل انداختن استنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 تاتونگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است -
mohammad666666 تاتونگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن استنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهتا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم -
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار
کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را -
از در به در آمدی و من از خود بدر شدم
گویی از این عالم به عالم دگر شدم -
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 دارد تمام عشق من از دست مي رود
انگيزه هاي زيستن از دست مي رود -
از در به در آمدی و من از خود بدر شدم
گویی از این عالم به عالم دگر شدمنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
-
از در به در آمدی و من از خود بدر شدم
گویی از این عالم به عالم دگر شدمنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 منم پور ایران و نام اورم
زنیروی شیران بود گوهرم -
من آن نیم که به نیرنگ دل دهم به کسی
بلای چشم کبود تو اسمانی بود -
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست
ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيست -
من آن نیم که به نیرنگ دل دهم به کسی
بلای چشم کبود تو اسمانی بودنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 دریاب ک مبتلای عشقم
ازاد کن از بلای عشقم -
mohammad666666 دریاب ک مبتلای عشقم
ازاد کن از بلای عشقم@sara-66 من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم -
@sara-66 من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویمنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن