-
@golenarges_81
دوش دیدم که ملاعک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
حافظ(دانش آموخته در مکتب رامسس کبیر)نوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد -
ramses kabir درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيدنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۰۴ آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شدهshakoreh
در دلِ غمزده ام جز غمِ هجرت چه بُوَد
تو بیا و غمِ تلخت به دلم شیرین کن
#تراوشات مغری -
shakoreh
در دلِ غمزده ام جز غمِ هجرت چه بُوَد
تو بیا و غمِ تلخت به دلم شیرین کن
#تراوشات مغرینوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد -
ramses kabir نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کردنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۲۰ آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شدهshakoreh
دل به تو دادم
من قلب خودم را به گِروی تو نهادم
تا مست کند لعلِ لبت روح نهادم
من مست ز زیبایی لعلت که فِتادم
در چاهِ زنخ همدم این زلف تو حیران
گفتم به خدایا گذر امشب تو ز ایمان
تا دست برم در دلِ زلفان پریشان
(از بس من شعر قشنگ میگم دلم نمیاد همشو ننویسم)
خدایا بسه دیه خسته شدیم از بس با د دادن -
shakoreh
دل به تو دادم
من قلب خودم را به گِروی تو نهادم
تا مست کند لعلِ لبت روح نهادم
من مست ز زیبایی لعلت که فِتادم
در چاهِ زنخ همدم این زلف تو حیران
گفتم به خدایا گذر امشب تو ز ایمان
تا دست برم در دلِ زلفان پریشان
(از بس من شعر قشنگ میگم دلم نمیاد همشو ننویسم)
خدایا بسه دیه خسته شدیم از بس با د دادننوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir برادر کم نیار بازم با د میدم
️
-
shakoreh
دل به تو دادم
من قلب خودم را به گِروی تو نهادم
تا مست کند لعلِ لبت روح نهادم
من مست ز زیبایی لعلت که فِتادم
در چاهِ زنخ همدم این زلف تو حیران
گفتم به خدایا گذر امشب تو ز ایمان
تا دست برم در دلِ زلفان پریشان
(از بس من شعر قشنگ میگم دلم نمیاد همشو ننویسم)
خدایا بسه دیه خسته شدیم از بس با د دادننوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir نقش پیری را ز آب و رنگ ها نتوان زدود
در زمستان برف رسوا بر سر هر بام بود
(ناقابله)
-
ramses kabir نقش پیری را ز آب و رنگ ها نتوان زدود
در زمستان برف رسوا بر سر هر بام بود
(ناقابله)
نوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۳۳ آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شدهshakoreh
دال و لام هر دو نشان دل به یغما برده اند
دل مده دالی که یاد دل مرا آزرده کرد
تراوشات ذهنی
د خواهشا نده
اینجا د ایهام داره هو حواست باشه -
shakoreh
دال و لام هر دو نشان دل به یغما برده اند
دل مده دالی که یاد دل مرا آزرده کرد
تراوشات ذهنی
د خواهشا نده
اینجا د ایهام داره هو حواست باشهنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir درست اول اين نوبهار عاشق شد
دلم ميان همين گير و دار عاشق شد
شانسی د شد
️
-
shakoreh
دال و لام هر دو نشان دل به یغما برده اند
دل مده دالی که یاد دل مرا آزرده کرد
تراوشات ذهنی
د خواهشا نده
اینجا د ایهام داره هو حواست باشهنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir در اين بهار تازه كه گل ها شكفته اند
لبخند عشق زن كه شكوفا ببينمت
دلم نیومد با این بگو -
ramses kabir در اين بهار تازه كه گل ها شكفته اند
لبخند عشق زن كه شكوفا ببينمت
دلم نیومد با این بگونوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲:۴۶ آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شدهshakoreh
تو همانی که به درد دل من درمانی
فتبارک الله -
shakoreh
تو همانی که به درد دل من درمانی
فتبارک اللهنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۵:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir ی روز خوب میاد
-
@golenarges_81
دوش دیدم که ملاعک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
حافظ(دانش آموخته در مکتب رامسس کبیر)نوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir
در قُنوتم ز خدا
عقل طلب میکردمعـشق اما، خبــر از
" گوشه ی محراب " گرفت#فاضل نظری
یه سوال.. چرا رامسس کبیر؟
-
ramses kabir
در قُنوتم ز خدا
عقل طلب میکردمعـشق اما، خبــر از
" گوشه ی محراب " گرفت#فاضل نظری
یه سوال.. چرا رامسس کبیر؟
نوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۹:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@golenarges_81 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir
در قُنوتم ز خدا
عقل طلب میکردمعـشق اما، خبــر از
" گوشه ی محراب " گرفت#فاضل نظری
یه سوال.. چرا رامسس کبیر؟
تو بیا و نظری کن به دل خسته ی من
بگشا قفلِ درِ این دلِ در بسته ی من
شاعر حاج رامسس -
@golenarges_81 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir
در قُنوتم ز خدا
عقل طلب میکردمعـشق اما، خبــر از
" گوشه ی محراب " گرفت#فاضل نظری
یه سوال.. چرا رامسس کبیر؟
تو بیا و نظری کن به دل خسته ی من
بگشا قفلِ درِ این دلِ در بسته ی من
شاعر حاج رامسسنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۹:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir سلام
نشوم یک دل و یک رنگ تو را/ تا نسازی دل او از خون رنگ -
ramses kabir سلام
نشوم یک دل و یک رنگ تو را/ تا نسازی دل او از خون رنگنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲۰:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T
گر درطلب گوهر کانی کانیگر روز و شبان در پی جانی جانی
من فاش کنم حقیت مطلب را
هر چیز که اندر پی آنی آنی
-
@Mohsen-M-T
گر درطلب گوهر کانی کانیگر روز و شبان در پی جانی جانی
من فاش کنم حقیت مطلب را
هر چیز که اندر پی آنی آنی
نوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲۰:۱۲ آخرین ویرایش توسط Mohsen Taheri انجام شده@golenarges_81 خیلی قشنگ بود
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود/ دیده را روشنی از خاکــــِ دَرَت حاصل بود -
@golenarges_81 خیلی قشنگ بود
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود/ دیده را روشنی از خاکــــِ دَرَت حاصل بودنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲۰:۱۴ آخرین ویرایش توسط آمـاج انجام شده@Mohsen-M-T
در آسمان نه عجب گربه گفته حافظسرود زهره به رقص اورد مسیحارا
گربه یا گریه شو نمیدونم
-
@Mohsen-M-T
در آسمان نه عجب گربه گفته حافظسرود زهره به رقص اورد مسیحارا
گربه یا گریه شو نمیدونم
نوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲۰:۱۵ آخرین ویرایش توسط Mohsen Taheri انجام شده@golenarges_81 اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب/ خَجِل از کرده ی خود پرده دری نیست، که نیست
گر، به گفته ی حافظ فک کنم درسته -
@golenarges_81 اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب/ خَجِل از کرده ی خود پرده دری نیست، که نیست
گر، به گفته ی حافظ فک کنم درستهنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود -
@golenarges_81 اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب/ خَجِل از کرده ی خود پرده دری نیست، که نیست
گر، به گفته ی حافظ فک کنم درستهنوشتهشده در ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۲۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mohsen-M-T
تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده.......بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده
(درود بر دایی محسن)