-
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای بباردنوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارددوستت دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله
( بالاخره اینم شعره دیگه !!!) -
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارددوستت دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله
( بالاخره اینم شعره دیگه !!!)Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارددوستت دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله
( بالاخره اینم شعره دیگه !!!)هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک دل را بها و قدر بود تا شکسته است
-
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر ضد عفونی باید کردلطفا یاد بگیرین ابیات رو مسخره نکنید ...
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۰۹ آخرین ویرایش توسط Mo B انجام شده@Kosar-Kelyabi در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر ضد عفونی باید کردلطفا یاد بگیرین ابیات رو مسخره نکنید ...
من که نفهمیدم کجاش مسخره کردن بود ولی طنز از همین تغییر ها و پارادوکس هاست و شاعرای خیلی خفن اینو یه سبک از شعر طنز میدونن فک نکنم که شما صاحب نظر باشید در مقابل اونا. نمونه هم خواستید بگید تا بگم کتاب قند پهلو رو اشعار رو مشاهده کنید متوجه منظور من خواهید شد .
-
@Kosar-Kelyabi در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر ضد عفونی باید کردلطفا یاد بگیرین ابیات رو مسخره نکنید ...
من که نفهمیدم کجاش مسخره کردن بود ولی طنز از همین تغییر ها و پارادوکس هاست و شاعرای خیلی خفن اینو یه سبک از شعر طنز میدونن فک نکنم که شما صاحب نظر باشید در مقابل اونا. نمونه هم خواستید بگید تا بگم کتاب قند پهلو رو اشعار رو مشاهده کنید متوجه منظور من خواهید شد .
-
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارددوستت دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله
( بالاخره اینم شعره دیگه !!!)هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک دل را بها و قدر بود تا شکسته است
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارددوستت دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله
( بالاخره اینم شعره دیگه !!!)هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک دل را بها و قدر بود تا شکسته است
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هرمژه چون سیل روانه -
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارددوستت دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله
( بالاخره اینم شعره دیگه !!!)هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک دل را بها و قدر بود تا شکسته است
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هرمژه چون سیل روانهMo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر باید ضد عفونی کرددیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارددوستت دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله
( بالاخره اینم شعره دیگه !!!)هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک دل را بها و قدر بود تا شکسته است
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هرمژه چون سیل روانههر کجا عدل روي بنموده است نعمت اندر جهان بيفزوده است
-
Mo B
این تاپیک برای مشاعره هست
اگر احساس میکنید طبع طنزتون خیلی خوبه میتونید نمکتون رو تو تاپیک شادکده نمایش بدیننوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Kosar-Kelyabi در " مشاعره " گفته است:
Mo B
این تاپیک برای مشاعره هست
اگر احساس میکنید طبع طنزتون خیلی خوبه میتونید نمکتون رو تو تاپیک شادکده نمایش بدینگر ذوق نیست تو را کژ طبع جانوری
-
@Kosar-Kelyabi در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
Mo B در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali در " مشاعره " گفته است:
N توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود!!!دوست ان باشد که گیرد دست دوست در پرشان حالی ودرماندگی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودمما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیمملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا ای احسن الحاللاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
دست ها را باید شست
جور دیگر ضد عفونی باید کردلطفا یاد بگیرین ابیات رو مسخره نکنید ...
من که نفهمیدم کجاش مسخره کردن بود ولی طنز از همین تغییر ها و پارادوکس هاست و شاعرای خیلی خفن اینو یه سبک از شعر طنز میدونن فک نکنم که شما صاحب نظر باشید در مقابل اونا. نمونه هم خواستید بگید تا بگم کتاب قند پهلو رو اشعار رو مشاهده کنید متوجه منظور من خواهید شد .
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMo B
اصل شعر از جناب سهراب سپهری هست و اینجوریه که میگه
من نمی دانم که چرا میگویند
اسب حیوان نجیبی است
کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کر کس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست
جوره دیگر باید دید ... -
Mo B
اصل شعر از جناب سهراب سپهری هست و اینجوریه که میگه
من نمی دانم که چرا میگویند
اسب حیوان نجیبی است
کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کر کس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست
جوره دیگر باید دید ...@Kosar-Kelyabi در دلم خوناب حسرت هست اگر در دیدہ نیست
گر تهے گردیدہ از مے ساغرم، مینا پر است -
@Kosar-Kelyabi در دلم خوناب حسرت هست اگر در دیدہ نیست
گر تهے گردیدہ از مے ساغرم، مینا پر است@ftm-dh تو در هر جامہ اے باشے بہ چشم عشق زیبایے
کسے کہ اهل دل باشد سراغ از تن نمے گیرد -
@ftm-dh تو در هر جامہ اے باشے بہ چشم عشق زیبایے
کسے کہ اهل دل باشد سراغ از تن نمے گیردنوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۸:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهnegar salehi دست از طلب ندارم تا کار من برآید
یا تن رسد به جانم یا جان ز تن برآید -
negar salehi دست از طلب ندارم تا کار من برآید
یا تن رسد به جانم یا جان ز تن برآید@jahad-20 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند -
N دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز
شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز@jahad-20 ز دست دیده و دل هردو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد -
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۸:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ز آدمي به جهان نام نيک ماند و بس به مهر کوش که گيتي به کس وفا نکند
ا -
@jahad-20 یار با ما بیوفایی میکند
بیگناه از من جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بیوفا
جای دیگر روشنایی میکند -
@jahad-20 یار با ما بیوفایی میکند
بیگناه از من جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بیوفا
جای دیگر روشنایی میکند -
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۸:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@jahad-20 در " مشاعره " گفته است:
Mo B دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟ طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
یاور من همدم من ای سمن
هجرت تو کاسته ایمان من