-
نوشتهشده 22 روز پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
راستی آور که شوی رستگار
راستی از تو ظفر از کردگار
-
@mr-vinyzo
روزگار خویش را امروز دان
بنگرش تا در چه سودا میرودگه به کیسه گه به کاسه عمر رفت
هر نفس از کیسه ما میرودنوشتهشده 22 روز پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده@Ailin در کوی نیک نامی مارا گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضارا -
@mr-vinyzo
آتش بی زینهار حسن در دوران خط
بر دل بیتاب خواهد شد گلستان غم مخور -
@Ailin
و تا وقتی نخواهد برگی از کاجی نمی افتد
و باغی از هجوم داس ها پر پر نخواهد شد -
نوشتهشده 21 روز پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
یا رب این نوگُلِ خندان که سپردی به مَنَش
میسپارم به تو از چشمِ حسودِ چَمَنَش -
نوآ
شبِ تاریک و سنگستان و مو مَست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکستاگر اشتباه نکنم مولانا یا باباطاهر سرودنش
یا عطار
شعر زیبای ه
هرچی خدا بخواد همون میشه -
نوآ
شبِ تاریک و سنگستان و مو مَست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکستاگر اشتباه نکنم مولانا یا باباطاهر سرودنش
یا عطار
شعر زیبای ه
هرچی خدا بخواد همون میشه -
@Ailin
در انتظارِ مرحمتِ خلق نیستم!
از دشمنان و دوستانِ نمایان چه انتظار؟ -
نوشتهشده 20 روز پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
دراین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی زند -
دوش دیدم درمیخانه کهمجنون آمد است
در پی آن ساغر لبریز از می آمد است -
نوشتهشده 20 روز پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
مرا چشمیست خونافشان ز دست آن کمانابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو -
نوشتهشده 20 روز پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin من از آن روز که در بند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
همه غمهای جهان هیچ اثر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
-
@Ailin من از آن روز که در بند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
همه غمهای جهان هیچ اثر مینکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
نوشتهشده 20 روز پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده@mr-vinyzo
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید