-
Bio
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوستنوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany در " مشاعره " گفته است:
Bio
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوستتا سازِ دلم چنگِ دو زلف تو نوازد
آوازِ خدا را به صدایت بشنیدم
من بین نگاه تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم
Mr.mim -
parisa khany در " مشاعره " گفته است:
Bio
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوستتا سازِ دلم چنگِ دو زلف تو نوازد
آوازِ خدا را به صدایت بشنیدم
من بین نگاه تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم
Mr.mimنوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیس -
ramses kabir
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیسنوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم -
parisa khany
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایمنوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت -
@narjes-hashemi
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویتنوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویتتا کم کمک اینک رخ زیبای تو دیدم
یارا همه آفاقِ نگاه تو دریدم
صد بار ز ساغر دل من توبه به سر داد
ای دل تو بدیدم ز دلم توبه ندیدم
Mr.mim -
parisa khany در " مشاعره " گفته است:
@narjes-hashemi
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویتتا کم کمک اینک رخ زیبای تو دیدم
یارا همه آفاقِ نگاه تو دریدم
صد بار ز ساغر دل من توبه به سر داد
ای دل تو بدیدم ز دلم توبه ندیدم
Mr.mimنوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وای به حال دگران -
ramses kabir
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وای به حال دگراننوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وای به حال دگراننمیدانم چرا اینک نمی آیی کنارِ من
《انا المسموم ما عندی بتریاقِ ولا راقی》
Mr.mim -
parisa khany در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وای به حال دگراننمیدانم چرا اینک نمی آیی کنارِ من
《انا المسموم ما عندی بتریاقِ ولا راقی》
Mr.mimنوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir در " مشاعره " گفته
نمیدانم چرا اینک نمی آیی کنارِ من
《انا المسموم ما عندی بتریاقِ ولا راقی》
Mr.mimیاد بدن هایی که بی سر بین دشت است…
یا در دل اروند رفته بر نگشته است… -
ramses kabir در " مشاعره " گفته
نمیدانم چرا اینک نمی آیی کنارِ من
《انا المسموم ما عندی بتریاقِ ولا راقی》
Mr.mimیاد بدن هایی که بی سر بین دشت است…
یا در دل اروند رفته بر نگشته است…نوشتهشده در ۴ خرداد ۱۴۰۰، ۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammadhosien mazaheri
توبه بر لب ،
سبحه بر کف ،
دل پُر از شوقِ گناه
معصیت را خنده می آید زِ اِستغفارِ ما... -
mohammadhosien mazaheri
توبه بر لب ،
سبحه بر کف ،
دل پُر از شوقِ گناه
معصیت را خنده می آید زِ اِستغفارِ ما...نوشتهشده در ۵ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
آنچه از دریا به دریا می رود
از همان جا کامد، آنجا می رود -
@narjes-hashemi
آنچه از دریا به دریا می رود
از همان جا کامد، آنجا می رودنوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهkimia_es_afshar
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
چرا اینجا انقد ساکته؟؟
@دانش-آموزان-آلاء -
kimia_es_afshar
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
چرا اینجا انقد ساکته؟؟
@دانش-آموزان-آلاءنوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۷:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهخانومِ_دوست_داشتنی
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد -
خانومِ_دوست_داشتنی
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار نداردنوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۸:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@نگین-محمدیان دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين
به علي شناختم من، به خدا قسم خدا را
چیزی یاد نداشتم
-
@نگین-محمدیان دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين
به علي شناختم من، به خدا قسم خدا را
چیزی یاد نداشتم
نوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۸:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهخانومِ_دوست_داشتنی
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا -
خانومِ_دوست_داشتنی
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارانوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۸:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@نگین-محمدیان آخر چه شد که اين همه نامهربان شدي چيزي که خوش نداشتم اي دوست، آن شدي
-
@نگین-محمدیان آخر چه شد که اين همه نامهربان شدي چيزي که خوش نداشتم اي دوست، آن شدي
نوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۸:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهخانومِ_دوست_داشتنی
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش -
خانومِ_دوست_داشتنی
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنشنوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@نگین-محمدیان در " مشاعره " گفته است:
خانومِ_دوست_داشتنی
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنششرف مرد به جود است و کرامت نه سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به زوجود
-
@نگین-محمدیان در " مشاعره " گفته است:
خانومِ_دوست_داشتنی
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنششرف مرد به جود است و کرامت نه سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به زوجود
-
@نگین-محمدیان در " مشاعره " گفته است:
خانومِ_دوست_داشتنی
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنششرف مرد به جود است و کرامت نه سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به زوجود
نوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۸:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهخانومِ_دوست_داشتنی
دوش آن نامهربان احوال ما پرسید و رفت
صد سخن سر داد اما یک سخن نشنید و رفت -
خانومِ-دوست_داشتنی _ دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد~~نوشتهشده در ۱۴ خرداد ۱۴۰۰، ۱۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@jahad-20
ديدی ای دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد