-
@حمید-صباحی
ستاره
با هر ستارهای سر و کار است هر شبماز حسرت فروغ رخ همچو ماه تو
یاران همنشین همه از هم جدا شدند
ماییم و آستانه دولت پناه تو
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهNafas Hadian 0
فروغ
در آن تاریک شب می گشت پنهان
فروغ خرگه خوارزمشاهی -
Nafas Hadian 0
فروغ
در آن تاریک شب می گشت پنهان
فروغ خرگه خوارزمشاهی@Zeinab-Evazi
تاریک
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجُستمرُخَت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم
-
Mahan Xodayi 2
ماه
گفتم غمِ تو دارم گفتا غمت سر آیدگفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی
غم
من حاصل عمر خود ندارم جز غمدر عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم
-
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۰۰ آخرین ویرایش توسط Galadriel انجام شده
چجوری دارین مشاعره میکنین ؟! :I
-
@حمید-صباحی در " مشاعره " گفته است:
@Zeinab-Evazi
چون صاحب تاپیک گفتن با اون کلمه شروع بشه من هم همونو گفتم و گرنه اگر میخواهید اینطور باشه که اون کلمه تو بیت باشه
تصمیم تون چیه بگین (تایپ کنین ) و بعد شروع کنیمپس تصمیم نهایی این شد
نفر اول بیت رو میگه
نفر دوم از بیت یه کلمه انتخاب میکنه و اون کلمه رو تو شعرش به کار میبره@حمید-صباحی در " مشاعره " گفته است:
@حمید-صباحی در " مشاعره " گفته است:
@Zeinab-Evazi
چون صاحب تاپیک گفتن با اون کلمه شروع بشه من هم همونو گفتم و گرنه اگر میخواهید اینطور باشه که اون کلمه تو بیت باشه
تصمیم تون چیه بگین (تایپ کنین ) و بعد شروع کنیمپس تصمیم نهایی این شد
نفر اول بیت رو میگه
نفر دوم از بیت یه کلمه انتخاب میکنه و اون کلمه رو تو شعرش به کار میبره.
-
@حمید-صباحی
غم
من حاصل عمر خود ندارم جز غمدر عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم
Nafas Hadian 0 مونس
ای درد توام درمان در بستر ناکامیو ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
-
Nafas Hadian 0 مونس
ای درد توام درمان در بستر ناکامیو ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی
درد
دردی است غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن -
@Zeinab-Evazi
دوا
دل با امید وصل به جان خواست درد عشقآن روز درد عشق چنین بی دوا نبود
-
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@حمید-صباحی درد
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم -
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@F-Seif-0
با خوشی
-
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط z.e انجام شده
@F-Seif-0
یار
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا -
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Zeinab-Evazi یار
در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست -
@Zeinab-Evazi
جگرگفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه
نامهربان من تو که مهمان نیامدی
خوان شکر به خون جگر دست می دهد
مهمان من چرا به سر خوان نیامدی
-
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Zeinab-Evazi
خواجه
بگذر ای خواجه و بگذار مرا مست اینجا
که برون شد دل سرمست من از دست اینجا -
@Zeinab-Evazi یار
در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مستMahan Xodayi 2 دل
دل وامانده ام بس همرهانش کاروانی شداگر خواند به آهنگ درای کاروان خواند
چه ناز آهنگ ساز دل که هم دلها به وجد آرد
اگر از تازهها گوید و گر از باستان خواند
-
@Zeinab-Evazi
خواجه
بگذر ای خواجه و بگذار مرا مست اینجا
که برون شد دل سرمست من از دست اینجانوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahan Xodayi 2
مست
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست -
Mahan Xodayi 2 دل
دل وامانده ام بس همرهانش کاروانی شداگر خواند به آهنگ درای کاروان خواند
چه ناز آهنگ ساز دل که هم دلها به وجد آرد
اگر از تازهها گوید و گر از باستان خواند
نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی
دل
دل گرچه دراین بادیه بسیار شتافت
یک مور ندانست ولی موی شکافت:( -
Mahan Xodayi 2
مست
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیستنوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Zeinab-Evazi مست
مستم نه از ان دست که میخانه بخواهد
وای از دل دیوانه که دیوانه بخواهد -
Mahan Xodayi 2
مست
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیستنوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Zeinab-Evazi
مست
من مست و تو دیوانه مارا که برد خانه؟
صد بار تو را گفتم کم خور دوسه پیمانه -
@حمید-صباحی
دل
دل گرچه دراین بادیه بسیار شتافت
یک مور ندانست ولی موی شکافت:(نوشتهشده در ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahan Xodayi 2 دل
ای دل تو خریداری نداری
افسون شدی و یاری نداری